زینب دختر علی (ع) و فاطمه (س) و نوه گرانقدر پیامبر اکرم (ص) است که در زمان برادر زاده خود، امام زین العابدین علیه السلام زن دانشمند، استد ندیده و بانوی خردمند بدون آموزگار معرفی شده، و به خاطر هوشمندی فوق العاده و قدرت شگرف مدیریت و پاسداری از آرمان های مقدس شهیدان کربلا، دانشمندان بزرگ، او را «عقیله بنی هاشم» نامیدند.
داستان زندگی او داستانی روشن، همراه با احساس تعهد و مسئولیت نسبت به اسلام و ترک لذات این جهانی به نفع هدفداری است، او در پر رفت و آمدترین خانه محله بنی هاشم که خانه وحی و روشن از نور رسالت و قرآن بود، چشم به جهان گشود. اعضای آن خانه همه از دانشمندان و قربانیان راه قرآنند. با همه امکاناتی که به بهره مندی از مواهب حیات داشت آن ها را در راه هدف خدا ساخت.
حضرت زینب (س) در سال پنجم هجرت در مدینه به دنیا آمد و مدت شش سال با جد عظیم الشأن خود رسول الله زندگی کرد، نام او را هم پیامبر برگزید. زینب دختر بزرگ و شجاع علی (ع) به سن ازدواج رسیده بود و با عبد الله پسر جعفر بن ابی طالب زندگی مشترک را آغاز کرد و حاصل زندگی چهار فرزند پسر به نام علی، عون، محمد و عباس و یک دختر به نام ام الکلثوم بود.
او فرزند رعدها و برق هاست. در طول حیات کوتاهش با صداهایی مواجه شد که گوش فلک را کر می کرد و با برق هایی رو به رشد که چشم ها را خیره می نمود و با تیزی ها و برندگی هایی برخورد داشت که سرهای پاکان را از تن جدا می ساخت.
در سال های آخر حیات حضرت زینب (س) فاجعه کربلا پدید آمد و اسلام با تمام وجود و لیاقتش در برابر تمام کفر و نابسامانی قد بر افراشت و حسین (ع) نواده پیامبر که تجلی اسلام راستین بود به شهادت رسید. اما زینب )س) که خون او و دیگر شهیدان فانی گردد و نهضت او را در لباس اسارت ادامه داد.
داستان زینب (س) داستان تجسم همت عالی او و این همت را فدای اسلام کرد. جاودانگی نهضت حسینی در گرو همت عالی زینب (س) است، اگر زینب نبودف نهضت حسینی پا نمی گرفت و رستاخیزی چنان عظیم پدید نمی آمد.
این واقعیتی است که عرضه می داریم، رسالت عاشورایی حسینی بدون زینب محکوم بر فنا بود زیرا بدون زینب هیچ کس نمی توانست از یک حادثه بزرگ که در یک روز اتفاق افتاد این همه پیام را به مقصد برساند. در واقعه کربلا زنان بسیاری بودند که با کمال اخلاص به تلاش می پرداختند ولی هیچ کدام قدر و جلال زینب را نداشتند. و تنها حضور او در لباس اسارت بود که پشتوانه شهادت شد و رونق نهضت حسینی را بر ملا ساخت.
اگر چه مشکلات و حوادث تلخ زندگی زینب (س) و مسافرت طولانی ایشان، زینب را چون فولادی آب دیده و مقاوم و استوار ساخته بود و کمتر مشکلی می توانست آن بانوی دانشمند و قهرمان را به زانو در آورد؛ اما بالاخره ، با مرگ کاری نمی توان کرد و به همین جهت دختر بزرگوار علی (ع) و زهرا (س) در پانزدهم رجب سال ۱۳۶۳ هجری پس از سپری کردن یک عمر ۵۷ ساله در راه مبارزه و جهاد و فداکاری با کمال شرافت چشم از جهان فرو بست و دعوت لقاء الله را لبیک گفت.
اسامی و القاب حضرت زینب (س)
موج و شعف و لبخند همراه با انتظار، فضای خانه و محله را پر کرده بود، همه برای ولادت سومین نوه عزیز پیامبر اکرم (ص) لحظه شماری می کردند و دل خوش می داشتند که مولود فاطمه را در بغل بفشارند. پس از سکوت تقریباً کوتاه، موج شادی در فضا اوج گرفت و همه باخبر شدند که از دامن زهرای اطهر (س) فرزند دختر بزرگوار چهره به جهان گشود. مادرش فاطمه (س) از همسر گرانقدر خود علی (ع (درخواست کرد که برای او نامی معین کند. امیرالمومنین (ع) فرمودند: «در این کار بر پیامبر (ص) پیشی نمی گیرم و پیامبر (ص) در سفر بودند.
رسول خدا از سفر برگشتند. از او خواستند که برای مولود جدید نامی انتخاب نماید، پیامبر فرمودند: «در این کار بر خدای سبقت نخواهند گرفت، جبرئیل آمد که خدای سلامت رساند و فرمود که نام او را زینب اختیار کنید.
زینب، نامی که خدای جهان آفرین برای این دختر برگزید، و در لغت به معنای درخت نیکو منظر و خوشبو و یا به معنای «زین أب» یعنی افتخار و زینت پدر است.
چند بعدی بودن حیات زینب (س) و پر دامنه بودن صفات عظیمش سبب شده اند که برای او القابی کتعدد پدید آید و هر فرد و گروهی او را به صفتی خاص مرسوم نماید. ما در این بحث توان عرضه آن همه صفات و القاب را نداریم و بر اساس آن چه در برخی کتب و سیره نوشته شده اند مواردی را عرضه می کنیم:
- عقیله بنی هاشم به معنای بانوی خردمند و دودمان هاشم بن عبد مناف
- لبیبه جزله عاقله یعنی زنی تیز فهم، تیز یاب و خردمند
- محدثه به معنای راوی احادیث از پیامبر یا کسی که مورد الهام و رحمت الهی است.
- اهل التقی یعنی کسی که اهل تقوا و روز و شب در عبادت است.
- البته از معروف ترین کنیه های آن حضرت ام اکلثوم و ام الحسن است که طبق روایات این گزینش نیز به پیامبر نسبت داده شده است.
هوش و درایت زینب (س) در کودکی
هوش سرشار و پختگی زودرس دو عاملی هستند که می توانند یک کودک را به بالاترین درجات برسانند، خصوصاً که زندگی آن کودک را پاکی و صداقت فراگرفته و همه عوامل و اسباب سوق دهنده به سوی اخلاق و فضایل برایش فراهم باشد. زینب (س) در خانه ای به دنیا آمد که خانه عصمت و طهارت است و در محیطی رشد یافت که محیط وحی و جو تظهیر است. او پاره تن فاطمه (س) است، در رحم او تکون و رشد و پرورش یافته است، گوشت و خون او از لحم و دم فاطمه (ع) است.
او پرورش یافته دامان ولایت علی (ع) است، مورد محبت و عنایت پدر است و امیر المومنان را نور دیدگان می باشد. حضرت زینب (ع) در کنار پدر و در مکتب ولایت درس خواند و در باب مدینه علم رشد و پرورش یافت.
واضح است که حضرت زینب (س) با هوش و درایت ذاتی خود این اصول تربیتی را دریافت نموده و آنها را با روح و جان خود درآمیخته است.
تاریخ زندگی این پدر و دختر خود مفصل است، پاره ای از اسناد نشان می دهد که گاهی رمز و رازی بین آن پدر و دختر رد و بدل می شد، که برای نمونه به مواردی اشاره می کنیم:
از خاطرات کودکی حضرت زینب (س) در تاریخ می خوانیم: روزی حضرت زینب از پدر خود حضرت امیر المونین پرسید: «پدر جان، آیا ما را دوست داری؟ » علی (ع) فرمودند: «آری عزیزم، فرزندان ما پاره های جگر ما هستند» عرض کرد: « ای پدر دو محبت در قلب مومن جمع نمی شود و آن دو محبت حب خدا و حب فرزندان است، اگر به این ناگزیری وجود دارد باید نسبت به ما مهرورزی باشد و محبت مخصوص خداوند باشد» به این خاطر علی (ع) محبت خود را نسبت به زینب زیاد کرد.
و نیز درباره هوش سرشار و زود رس حضرت زینب نقل شده است که روزی حضرت علی (ع) وی را در دامان خود نشاند و شروع بعه نوازش او کرد و فرمود: «دخترکم بگو یک» گفت: «یک» آن حضرت فرمودند: «بگو دو» زینب کبری (س) سکوت کرد، امیر المومنین (ع) فرمود: «نور چشمم سخن بگو» زینب کبری (س) عرض کرد: «پدر جان نمی توانم با زبانی که نام واحد را جاری نموده کلمه دو را جاری نمایم» حضرت وی را به سینه چسبانید و میان دو چشمانش را بوسید.
تاریخ کودکی حضرت زینب به روشنی تمام، قدرت تفکر و پختگی زودرس را در ذهن و فکر ایشان حتی در دوره طفولیت نشان می دهد.
زینب و تعلیم و تفسیر قرآن
حضرت زینب (س) فرزند پیامبر، که قلب او محل نزول وحی و قرآن و فرزند علی (ع) اولین مفسر قرآن است؛ پس تعجبی ندارد که او معلم و مفسر قرآن باشد.
او اهل تدریس قرآن بود، اسناد و روایات نشان می دهد که او در ایامی که در کوفه بود برای زنان جلسه تفسیر قرآن داشت.
در تاریخ آمده است: «گروهی از مردان کوفه به نزد حضرت امیر المومنین آمدند و عرضه داشتند که به زنان ما اجازه بده تا به نزد دخترت آمده و علوم دینی و تفسیر قرآن را از وی بیاموزند، حضرت پذیرفتند و عقیله بنی هاشم شروع به تدریس زنها نمودند. خدا می داند در طول این چهار سال یا بیشتر، چه تعداد از زنان مسلمان در درس آن بانوی گرانقدر حاضر می شدند روزی حضرت امیر (ع( وارد خانه شدند و شنیدند که زینب کبری به زنان درباره حروف مقطعه قرآن و خصوصاً درباره حروف ابتدایی سوره مریم «کهیعص» سخن می گفت، پس از پایان درس آن حضرت به دختر خود فرمود: «ای نور چشمم ایا می دانی که این حروف رمز و نشانه ای از وقایعی است که در سرزمین کربلا بر تو و برادرت حسین (ع) واقع خواهد گردید.»
سپس آن حضرت گوشه هایی از جزییات این فاجعه را برای زینب کبری پیشگویی فرمود: « کربلای حسین، ه هلاکت حسین، ی یزید قاتل حسین، ع عطش حسین، ص صبر حسین (ع) است»
این هم نمونه ای بود از علم مجلله زینب (س).
امام در این تفسیر و بررسی می خواست ببیند آیا زینب آمادگی آن مصائب را دارد یا نه؟ و زینب به او گفته بود که از همه این وقایع خبر دارد، زیرا مادرش این مسایل را به او خبر داده بود و دل علی (ع) برای زینب گرفته شد و برای او دل سوزاند.
زینب و تربیت شاگرد
زینب (س) در جنبه اخذ علم به منبعی چون پیامبر و امامان معصوم وصل است و از دیدی می توان گفت او متصل به منبع لایزال وحی است، بدین سان شگفت انگیز نیست اگر بگوییم همه دانش های مورد نیاز را در اختیار دارد.
از نکات مهمی در تاریخ حیات زینب (س) مشاهده می کنیم نکتهی خلوص و صفای زینب است. او خالصانه در راه شناخت وظیفه و انجام رسالت گام بر می داشت چه در ایامی که زینب در مدینه بود و چه در کوفه و یا مناطق دیگر، هیچ گاه از مسئولیت تبلیغ و انسان پروری غافل نبود شاگران بسیاری را تربیت کرد که برخی از آنان به ازدواج کسانی درآمدند که همسرشان از مقام و موقعیت نظامی یا سیاسی والایی برخوردار بود و حتی برخی از آنان در شوهر خود تأثیر مثبت داشت، و در تعدیل آنان کوشش بسیار کردند. اما در این که نام آن شاگردان را بگوییم در این بررسی توان شمارش آنها و بیان مشخصات آنها را نداشتیم و تنها به یک مورد بسنده می کنیم به امید اینکه روزی شاگردان آن حضرت را شناخته و خود نیز یکی از دانش آموختگان آن حضرت باشیم.
فضه خادمه حضرت زینب (س) که قبلاً در خدمت حضرت فاطمه بوده است، یکی از برجسته ترین شاگردان آن حضرت به حساب می آید. او اصالتاً اهل هند بود که به عنوان خدمتگزار وارد خانه فاطمه (ع) شده بود. زنی بود صالحه و ممتاز، دوستدار جدی خاندان علی (ع) و علاقه مند به زینب و حسین (ع). به هنگامی که حسنین (ع) در دوران خردسالیشان بیمار شده بودند، علی (ع) و فاطمه (س) برای سلامت آنها نذر روزه کرده بودند، فضه هم در این نذر شرکت داشت و در آن گاه که خاندان علی (ع) افطاری خود را به یتیم، مسکین و اسیر بخشیده بودند فضه نیز همپای آنان به آن کار اقدام داشت. فضه سعی داشت تمام حرفهایش را با عبارات قرآنی عرضه نماید و هر سئوالی حتی در رابطه با زندگی شخصی خود، با آیات قرآنی جواب گوید.
نقل احادیث و روایات از زینب (س)
زینب از دیدی ناقل روایات و احادیث امت. از احادیث بسیاری باقی مانده که حدیث ام ایمن، ماجرای فدک و غصب حق فاطمه (س) و روایاتی چون داستان نزول غذای بهشتی برای فاطمه (س)، داستان دفن پدر و داستان دعای فاطمه (س) برای مومنان در نماز شب از جمله آنها که به ذکر چند نمونه می پردازیم:
- حضرت زینب (ع) به درجه ای از قابلیت عقلی و آگاهی و پختگی فکری رسیده بود که توانست حدیث مهمی را که مربوط به اخبار آینده او و خانواده اش بوده و ام ایمن آن را از رسول خدا (ص) شنیده بود از او بشنود. حدیثی که خبر از فاجعه کربلا می داد و پیام آور کربلا حد اقل ۲۴ سال قبل از وقوع آن گذشته از آنچه از جدش پیامبر و پدرش علی (ع) درباره این واقعه بزرگ شنیده بود، به استناد حدیث ام ایمن، از کیفیت آن آگاهی داشته است.
- ابن حمزه طوسی با سند خود از حضرت زینب (ع) نقل کرده است که فرمود: «پدرم نماز صبح را با پیامبر (ص) به جای آورد، بعد از نماز آن حضرت به پدرم فرمود: « آیا در نزد شما غذایی پیدا می شود» پدرم پاسخ داد: «سه روز است که غذایی نخوردم» پیامبر (ص) فرمود: «بیا به نزد دخترم فاطمه برویم» آنها به نزد حضرت زهرا رفتند، در حالیکه از گرسنگی به خود می پیچیدند و دو پسرش نیز در کنارش بودند، پیامبر به او فرمود: «ای فاطمه پدرت فدایت باد! آیا غذایی در نزد تو یافت می شود» فاطمه زهرا از این که به پدر خود پاسخ منفی بدهد شرم کرد به همین جهت بود که رو به قبله کرد و دو رکعت نماز خواند، ناگهان حس کرد چیزی در نزدیکی او قرار گرفته است و چون نگاه کرد دید یک سینی پر از آبگوشت و نان در کنارش قرار دارد، آن را برداشت و در مقابل پدرش نهاد، رسول خدا (ص) از علی (ع) و حسن و حسین دعوت کرد که بیایند و از آن غذا بخورند. حضرت علی (ع) نگاه تعجب آوری به فاطمه انداخت و گفت: «ای دختر رسول خدا این غذا از کجاست؟» حضرت زهرا پاسخ داد: «آن از نزد خداست و خدا هر کس را که بخواهد بدون حساب روزی می دهد.» در این هنگام رسول خدا خندید و فرمود: «سپاس خدای را که در خاندان من کسانی را قرار داد که مانند زکریا و مریم هستند؛ آنجا که زکریا به مریم گفت: «این غذا از کجاست؟» و مریم پاسخ داد: «از نزد خداست که خدا هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می دهد»
زینب (س) روایت بسیاری را نیز از پیامبر (ص) نقل کرده است که البته در موقعیت های مناسب به کار می برد، به طور مثال می توان اشاره کرد روز ی را که حضرت زینب (س) در کنار برادران خود امام حسن و امام حسین (ع) نشسته بود؛ آن دو بعضی از احادیث رسول الله را با هم گفتگو می کردند زینب کبری به آنها گفت: شنیدم که شما از قول پیامبر نقل کردید که فرمود : « حلال های آشکار و حرام های آشکار وجود دارد، اما امور شبهه ناکی نیز هست که بسیاری از مردم از آن ها بی خبر هستند» آنگاه از حضرت خود ادامه این حدیث شریف را از قول پیامبر اکرم (ص) چنین تکمیل کردند که: کسی که شبهات را ترک کند امر دین او اصلاح شده و مروت و آبرویش محفوظ خواهد ماند، اما کسی که در شبهات افتاده و از آنها پیروی نماید چونان کسی است که گوسفندان خود را در نزدیکی قرق سلطان بچراند. چرا که اگر کسی گله خود را به کنار قرق سلطان برد، کم کم نفسش وی را وادار کند که گوسفندان خود را وارد حریم سلطان کند بدانید که هر پادشاهی را قرقگاهی است و قرقگاه خدا محرمات اوست.»
حدیث دیگری از پیامبر (ص) که از طرف زینب نقل شده است که می فرمایند: «بدانید که تکه گوشتی در بدن است، اگر اصلاح شود همه بدن اصلاح شده و اگر فاسد گردد تمام بدن فاسد می شود بدانید که آن قلب است.»
یکی از کرامات حضرت زینب (س) که البته هوش و درایت ایشان را در کودکی نشان می دهد نقل خطبه مادرشان حضرت صدیقه طاهره (س) است که این خطبه در اوج فصاحت و بلاغت و یکی از معجزات و کرامات دختر رسول خدا (ص) به حساب می آید. نکته قابل توجه اینکه عقیله بنی هاشم هنگام بیان این خطابه ها از جانب مادر تنها پنج سال داشت.
مقام وصایت و نیابت
مقام وصایت و نیابت، از امتیازات و خصلت های ویژه حضرت زینب (س) است، در شعاع این مقام بلند معنوی و انسانی است که دختر دانشمندامیر المونین (ع) عهده دار کم سابقه ترین مأموریت، برای یک زن در طول تاریخ گردیده است.
منظور از مقام وصایت و نیابت زینب این است که آن بزرگوار بر اساس شواهد تاریخی، در بعضی از مواقع عهده دار رسالت مقام امامت گردیده، و سمت هدایت و راهنمایی و حتی بیان حلال و حرام را برای دیگران به عهده داشت.
به هر حال مقام و استعداد و دانایی زینب که وی را عقیله بنی هاشم نیز نامیده اند، از مقام و استعداد افراد عادی بسیار برتر است. او مورد عنایت خاص خداوندی بوده ، و توجه خاصی امام معصوم او را در حدی قرار داده است که ملاحظه می کنیم که در موضعگیری های به جا، در طوفان ها و بحران های فکری، در کوران مصائب کمر شکن پس از شهادت امام حسین (ع) و عزیزان به خون خفته اش، رسالت پاسداری و کاروان سالاری را، با کمال دقت و مهارت به عهده می گیرد، و به نحو شایسته از عهده آن بر می آید، که در تاریخ کمتر نظیری برای آن می توان یافت.
آن چه که زینب داشت، چیزی نبود جز محصول خوشه چینی ها از خرمن کمال پیامبر (ص) ، بوستان معرفت مادر و پدر و عمل کرد آنها. مگر نه این است که جدش رسول خدا مصداق و طرف خطاب «انک اعلی عظیم» است. مگر نه این است که زینب (س) در دامن پیامبر پرورش یافت و به نظر محدثان جزء صحابی او شد.
او مجد و عظمتش را از علی (ع) گرفت که عظمتش به حدی بود که سر بر آسمان می کرد و جز برای خدا تعظیم نکرد، وقار و هیبتش را از مادرش آموخت که جلوه ای از آن را در واقعه سقیفه می بینیم، نرمش قهرمانانه از برادرش امام حسن (ع) درس گرفت و شجاعت و جرأت را از حسین(ع).
اندیشه او همان اندیشه خانواده علی (ع) و فاطمه (س) است. نوع بینش و جهتگیری او از همان گونه و طبق همان منبع. و زینب سراسر عمرش را در کنار معصومان و افراد مصون از خطاست، مورد احترام آن هاست. حشر و نشر او با آن هاست و طبیعی است که همان راه و رسم را فراگیرد و عمل کند.
مسئله این است که ما در مورد شخصیتی سخن می گوییم که اگر چه معصوم نبود، اما به خاطر شرایط خانواده اش، ظهور روبروز الگو گیری از ایشان برای افراد قریب به محال است پس ذکر این مراتب و مناقب چه سود و منفعتی را به همراه دارد؟
در مقام پاسخ گفته می شود درست است که جو تربیتی زینب و مربیان و معلمان او در شرایطی بوده اند که ما را توان دسترسی بدان ها نیست، ولی می خواهیم بگوییم برای هر فردی شرایطی مطرح است که آدمی با بهره گیری از آنها می تواند به مقاماتی شبیه مقامات زینب دست پیدا کند. آن چه بیش از هر چیز زینب را عقیله بنی هاشم کرد، تلاش و مجاهدت شخصی اوست، خواستاری و رغبت او به بانوی شجاع و قهرمان بودن است، او این خواست را با استفاده از مایه هایی محقق کرد که بسیاری از آن مایه ها هم امروز در اختیار ما نیز هست که ما در حد توان بدان ها اشاره خواهیم کرد: علم و آگاهی: آگاهی شرط اول وصول به فضیلت هاست. باید با نور چراغ علم به پیش رفت و بصیرتی کافی در شناخت راه و چاه برای خویش فراهم کرد.
- ایمان به خدا: و این شرط دوم توانمندی و قوت روحی است. انسان معتقد به خدا به تکیه گاهی محکم متصل است. تمسک به رشته محکمی که ناگسستنی است. «و مَن یؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لَاأنفِصامَ لَها» ایمان راستین و نشأت گرفته از شناخت و بینش، انسان را خدایی می کند و او را به مبدأ علم و صبر متصل می سازد و ظرفیت روانی او را تا حدی بی نهایت بالا می برد.
- مجاهدت: آگاهی و ایمان دو شرط لازمند ولی به شرطی کفایت کننده اند که آدمی را به کار و تلاش وادارند و محرکی برای عمل گردند. می خواهیم بگوییم که آدمی خود باید به کار و تلاش و مجاهده بپردازد و وارد صحنه عمل گردد.
دختر قهرمان و دانشمند علی (ع) علاوه بر این که نسبت به خود آگاهی داشت، شرایط و جو زمان و وظیفه و تکلیف خود را شناخته بود. زینب (س) مومن به خدا بود. در ایمان و باور خود تزلزلی ندارد. او زنی مجاهد و اهل عمل بود. تلاش بسیار داشت که بتواند رضای خدا را از عمل خویش فراهم سازد. و در این راه زینب از همه چیز مایه گذاشت؛ از جانش، از مالش و از عزیزانش و از همه چیز هایی که برای افراد عادی مایه روشنی چشمند.
زینب آینده نگر است، امروز را با همه سختی هایش و با همه محرومیت هایش به جان می خرد به امید فردایی که شیرین است و نهال اسلام رشد یافته و برومند است.او در مصایب و کشمکش ها تأملات روحی را کنار می گذارد و بر سوز دل مسلط است.
به طور کلی می توان نتیجه گرفت سخن از چنین شخصیت هایی تنها برای تعجب کردن و احسنت گفتن نیست، بلکه الگو پذیری و ادامه راه آنها برای رسیدن به سعادت هدف و انگیزه اصلی بیان چنین مقامات و شخصیت ها است.
عظمت خطبه ها
عظمت مقام علمی و فکری زینب (س) از مطالعه خطبه های او تنها در دو شهر کوفه و شام می توان دریافت، درجه علمی و ادبی خطبه ها با همه مختصر بودنش به میزانی است که اگر از زینب کبری هیچ اثری نمانده بود جز همین دو خطبه، با ز هم کافی بود که او را در جنبه علمی و ادبی در سطح بسیار بالایی قرار دهد، به ویژه که این سخنان از سوی زنی دردمند و رنج دیده بود، زنی که داغ عزیزان را دیده و در سوگ و ماتم گرانقدرترین محبوبان خود می سوخت.
سخن زینب نثری است چون نظم، برای شنوندگان مفهوم است و برای نکته سنجان در مرحله عالی ارزش از نظر تعریف و ترکیب کلام فوق العاده فنی و ادبی و از نظر ظاهر بسیار ساده است و در عین حال توان ابداع شبیه آن سخت است. او فصیحه و بلیغه است و نمونه سخنان موجود او بهترین گواه بر این مدعا. برخی نویسندگان سخنانش را به سحر آمیز بودن شبیه کردند و حتی دشمنان او که در مسند قدرت بودند و از موضع سلطه سخن می گفتند، نمی دانستند در برابر سخنانش چگونه موضع بگیرند.
علامه مامقانی (ره) با استناد به خطبه های زینب در وصف شیرینی و رسایی سخنانش می گوید: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی (ع) در کام داشت و این مدعا را می توان از خطبه های او دریافت و البته غرض او همان خطبه هایی است که در کوفه و شام ایراد کرده است»
زینب از دیدی ادیبه است، ادیبه ای که در عین آن مخمصه ها و بحران ها، با همه دردمندی ها سجع و قافیه سخن را از دست نداد و ادیبانه سخن گفتن به صورت ملکه ای از او درآمده بود. سخنانش که از جان بر می خواست و برای خدا ادا می شد و در جان مردم نفوذ کرد. به عنوان نمونه او در کوفه خطبه خواند؛ هنوز بیش از دو سه خط حرف نزده بود که مردم زار زار شروع به گریه کردند و پس از مدتی فریاد از دل ها برخاست.
کلام او برای خدا پاک و حرکات او تسبیح بود؛ برای خصم شمشیری بران، برای مردمان راهنما، برای زنان هدایتگر و برای طبقات مختلف مردم حرکت انگیز بود. خطبه های زینب بدن ها را می لرزاند و صداها را در گلوها خاموش می کرد و حتی به گفته بزرگی زنگ شتران را از نوا می انداخت.
سخنان او شور انگیز، در نهایت فصاحت و بلاغت، با احاطه به آیات قرآنی وبا نگاه به فلسفه و جهان بینی اسلام بود و از نظر برهان و استدلال همگان را حیرت زده داشت. آثار بعدی این سخنان بیداری مردم غفلت زده و هشیار کردن جامعه خفقان زده بود که حیاتی گله وار داشتند و از آزادی و مردانگی و شهامت غافل بودند. زینب به آنان هشیاری و جرأت داده بود و آنها را در تعقیب هدف به حرکت انداخت.
خطبه حضرت زینب (س) در کوفه
این خطبه عقیله بنی هاشم راویان بسیاری دارد که یکی از آنها خزینه اسدی است که می گوید: «سال ۶۱ هجری وارد کوفه شدند و زمان ورود مصادف بود با ورود اسیران آل محمد (ص). در میان آنها زینب را دیدم که به خدا قسم تا آن روز زنی را به این نجابت و حیا و به این پوشیدگی و عفاف و این سخن وری ندیده بودم، چنان شجاعانه خطبه می خواند که گویی زبان علی در دهان داشت»
همانطور که گفته شد خطبه ایشان چه در کوفه و چه در شام از فصاحت و بلاغت عجیبی برخوردار است و سراسر ان با الهام از قرآن و سوابق تاریخی اسلام و متقین و استوار و قابل دفاع است، سخن گفتن در آن موقعیت عظیم توسط زنی داغ دیده و دردمند و خسته برای شنونده هیجان انگیز و موج آفرین بود و آن را جز معجزه و کرامت نمی توان نامید.
آغاز خطبه ایشان با حمد و ثنای پروردگار می باشد و می فرمایند: «سپاس و ستایش خاص خداست و درود بر پدرم محمد و بر خاندان پاک و برگزیده اش باد»
دختر علی (ع) اسیر دشمن بود در حالی که برادر و فرزندان برادر و فرزندان خود را از دست داده و سرهای بریده را بر نیزه ها نظاره گر بود. حمد و ثنای این زن قهرمان آن هم در اوج سهمگین بلا و مصیبت و سپاس و درود او بر پیامبر خدا (ص)، مقام صبر و استقامت و ایمان زینب را در راهی که انتخاب کرده می رساند و دلبستگی شدید و بینش و شناخت عمیق و دانش او را به اسلام جلوه می دهد. بیان حمد و سپاس از زبان زینب در این بارگاه که مرکز تجمع و هسته اصلی همه جنایات زمینیان و بازمانده قابیلیان علیه هابیلیان برجسته تاریخ انسان ها بود، تجلی کامل ایمان آن بزرگ حماسه زنان جهان به عدل خداست.
سپس به سرزنش و توبیخ مردم می پردازد: «توبیخ آن ها از آن بابت بود که آنان با صد مکر و حیله امام خود را دعوت کردند و پس از اجابت خود در برابرش صف آرایی کردند. چرا فریب دشمن خوردند؟ چرا تسلیم زور شدند؟ آنها را که از شدت هیجانات به گریه آمده بودند مورد سرزنش قرار داد که می گریید؟ آیا هنگام گریه است؟ این اسارت ها را چه کسی پدید آورد؟ جز آن بود که توانمندان بذل همت نکرده و آبرومندان از آبروی خویش برای حسین مایه نگذاشتند؟»
زینب (س) در خطبه هایش از مثال بهره می برد به این صورت که وضع آنها را به وضع پیرزنی شبیه می کند که رشته های خود را محکم و استوار می بافت شب هنگام آنها را باز می کرد، چرا که آن ها نیز پیمان محکم بستند و زود آن را از هم گسستند.
به آن ها هشدار می دهد که بد زمینه ای را برای خود فراهم کرده اند و بد سرنوشتی را برای خود پدید آورده اند. ننگی برای خود خریده اند که هرگز از دامان خود آن ها قابل شستشو نیست و به همین جهت در خود گریه کنند و باید اشک بریزند بدان خاطر که ننگ کشتن نسل پیامبر را نمی توانید از میان بردارید.»
در این خطبه، جامعه و حکومت شناسی این بانوی علیمه دیده می شود، چرا که بیان می دارد هر کسی در خور حکومت نیست، رهبری امت باید در اختیار کسی باشد که سر حلقه مردم است، اهل صفا و صلح و ارامش است. رأی او قاطع است، پشتیبان رأی او منطق است و او رهبر طریقه هدایت است»
او به معرفی امام و رهبر واقعی می پردازد تا به آنها بفهماند که امام باطل کیست و امام حق که بود؟ زینب (س) که اسیر دشمن بود با شجاعت تمام می گوید حکومت موجود حکومت فاسد ، اهل ریا، و تزویر ، دارای ظاهری خوش و درونی فاسد است، و کوشید آن را بر ملا سازد که جلوه آن مفسده عظیم قتل نوه پیامبر، سر حلقه مردم، و مرهم دل دردمندان بود. حاکم باید پناهگاه مردم باشد و چه کسی پناه دهنده تر از حسین ؟ حاکم باید دادرس مردم در عین بلا باشد و غیر از حسین چه کسی در خور این مقام؟ و حاکم باید چراغ روشنی و حجت خدا بر مردم و مدار و جایگاه باشد و حسین این چنین بود.»
ما رأیت الا جمیلا
اسیران وارد مجلس ابن زیاد شدند، صحنه برای شکستن روحیه آنان در ظاهر امر هیچ گونه کاستی ندارد. زینب کهن ترین جامه های خود را پوشیده است. آرام و ناشناس در کناری نشسته بود، عبید الله بن زیاد که به احتمال زیاد زینب را شناخته بود برای تحقیر پرسید: «این زن کیست؟» یکی از زنان گفت: «این زینب است، دختر فاطمه» عبید الله بن زیاد گفت: «سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و قصه و فتنه شما را دروغ گردانید» زینب گفت: «سپاس خداوندی را که سزاست که ما را به وجود محمد (ص) گرامی داشت و ما را پاک و پیراسته گردانید. نه چنان است که تو می گویی، بلکه تبهکار رسوا و بدکار تکذیب می شود.» ابن زیاد گفت: «کار خدا را با خاندانت چگونه دیده ای؟» زینب گفت: «جز زیبایی چیزی ندیده ام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. به سوی کشتارگاه خویش رفتند. به زودی خداوند آنان و تو را فراهم می آورد تا در پیشگاه خداوند حجت گویید و داوری خواهید. نگاه کن در آن روز، پیروزی و رستگاری از آن کیست؟ مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه»
عبید الله بن زیاد چه انتظاری داشت و چه شد، سخن زینب تیر خلاصی بود بر قلب ماهیت پست او.
زینب صبور علی (ع) با آرامش و وقار و تسلط خود، تیشه بر ریشه فخر فروشی و نخوت عبید الله بن زیاد زد و جشن پیروزی او را تبدیل به مجلس ماتم و جریان استبداد کرد.
«ما رأیت الا جمیلا» چشم بصیرت زینب (س) چه صحنه ای را می بیند؛ و زبان فصیح زینب چه سخنی را می راند. به راستی او رتبه ای قریب به ولایت برادران دارد؛ او زنی خردمند و با درایت بود.
به گفته سیوطی «او زنی خردمند و تیز بین بود، خردمندی که برای او قدرت ادراک و استنباط قوی بود.»
خطبه زینب (س) در مجلس یزید
آغاز اسیری زینب (س) آغاز رسالت آن حضرت بود. به واقع حادثه کربلا بدون اسیری زینب یعنی پیام آور آن دیار و وقایع عاشورا، معنایی جز جنگ و خونریزی و عاقبتی جز نفرت نداشت. اما با حضور این زن دلیر و صبور در کربلا و خطابه های گرانقدرش در هنگام اسیری در کوفه و شام عاشورا و راه حسین (ع) و جد بزرگوارش پیامبر (ص) تا امروز زنده نگه داشته و تا قیامت باقی است. صبر، علم و شجاعت عقیله بنی هاشم نظیری جز مادرش حضرت زهرا (س) نداشت.
اسیران وارد دمشق شدند و آن چه در کوفه گذشته بود در این جا تکرار شد. زینب (س) با اسیران هنگامی وارد شام شده بودند که سراسر شهر اذین بندی و چراغانی شده بود و امر بر مردم مشتبه شده بود و حقایق وارونه معرفی شده یود. مردم شام بر خلاف مردم کوفه گمان داشتند که آنها گروهی از دین بیگانه اند ولی می خواهند مسلمین را از بین ببرند.
اسیران را وارد مجلس یزید کردند. که جو مجلس جو جشن و سرور بود. برنامه ای برای بزرگداشت آن موفقیت ظاهری، در حضور یزید ترتیب داده بودند. ترکیب شرکت کنندگان هم مهم بود، ازسران کشور ، سردمداران بنی امیه گروهی حضور داشتند.
یزید با غرور و نخوت ، مسئله وحی و نبوت رسول اکرم (ص) را به مسخره گرفت و به سر امام حسین (ع) اهانت کرد در این هنگام فریاد معترضان بلند شد و زینب (س) به سخن آمد و خطبه خویش را آغاز نمود:
«الحمد للهِ رَبِّ العالَمین … صَدَقَ اللهُ سُبحانَه ثُمَّ کانَ عاقِبَه اللذینَ اساءٌ السوای أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللهِ و کانوا بِهِ یستَهزِؤن»
حضرت زینب کبری (س) سخنان خود را با سپاس پروردگار جهانیان و درود بر جدش رسول خدا (ص) آغاز می کند، او در حقیقت با این جمله خودش را به حاضران می شناساند و خود را نواده سید انبیاء حضرت رسول خدا (ص) معرفی می کند تا حاضران به نیکی بدانند که این خانواده در بند، نوادگان رسول خدا هستند، نه اسیران بلا و کفر.
آری، چه زیباست استشهاد به این آیه که آن را پیش درآمد خطابه خود قرار داد. ایه ای که بیان می کند: «پس فرجام کار کسانی که با کفر به خدا و تکذیب پیامبر (ص) و ارتکاب معاصی و مبتلا به صفتی شدند که مایه ناخوشنودی صاحب خود می شود و آن گرفتار شدن به عذاب دوزخ است چرا که آیات خدا و حقایق ثابت را دروغ شمردند و مقدسات دین را به ریشخند گرفتند.»
این آیات در مقام پاسخ به ابیاتی بود که یزید در افکار وحی و نبوت بر زبان راند: «بنی هاشم شاهی را لوث کردند و بازیچه خود ساختند، حال ان که نه از آسمان وحی و نبوت نازل شده و نه از آسمان خبری به او رسیده است.»
دختر قهرمان علی (ع) یزید را با اسم صدا می زند گویا با این کار قصد دارد آشکارا نشان دهد که به خلافت یزید پلید کمترین اعتقادی ندارد: «ای یزید، آیا چنان می پنداری که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کرده ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده ای، ما نزد خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیز هستی؟ و این تسلطی که بر ما پیدا کردی به خاطر مقامی است که در پیش خدا داری؟ به همین جهت باد به دماغ انداخته ای و و با غرور و نخوت به اطراف خود می نگری و سرور وشادمانی از این که می بینی دنیا بر وفق مراد و کام توست و کار ما طبق دلخواه تو رو به راه شده و ملک و پادشاهی ما برتو صافی و هموار گشته است، اندکی آهسته تر و ارام تر! مگر گفتار خدای عز و جل را فراموش کرده ای که می فرماید: «آنان که کافر شدند گمان نکنند مهلتی که ما به آنان داده ایم برای ایشان خوب است بلکه ما انها را مهلت داده ایم تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی خوار کننده در پیش ما دارند.»
حضرت زینب (س) با سئوالاتی که مفهوم انکار داشت باطل که در لباس حق جلوه گر شده بود رسوا کرد و گمان انها را گناه دانست. آن عالمه عیر معلمه نشان داد که گمان این ستمکاران جز «إنّ بعض الظن إثم» نیست و سخن زینب جز تفسیر قرآن نخواهد بود.
همه تکیه زینب در ابتدای سخن بر اثبات کفر یزید در حضور آن همه بزرگان صر و سفیرن کشورهای خارجی و سرداران حاضر در مجلس است و چنان که می بینیم تا آخر خطبه بر این محور تکیه کرد.
سپس آن حضرت اصل فرومایه و نسب زشت یزید را به او گوشزد می کند: «آیا این عدل است ای پسر آزاد شدگان که همسران آزاد و کنیزان خود را در پس پرده ها جا داده ای و دختران رسول الله (ص) را مانند اسیران وارد ساخته و مورد تماشای این و آن قرار داده ای»
«یابن الطلقا» اشاره به وقایع روز فتح مکه است. هنگامی که رسول خدا (ص) مکه را فتح کرد و این شهر تحت سلطه سربازان ان جناب قرار گرفت، آن حضرت به آسانی می توانست در برابر جنگ افروزی ها و فتنه انگیزی های طولانی مدت و فراوان مشرکان مکه در برابر شخص رسول الله به طور خاص و مسلمانان به طور عام، آنان را به قتل برساند، ولی ان حضرت به رغم آن همه کینه توزی ها و دشمنی رو به آنان کرد و فرمود: «ای جماعت قریش، گمان نکنید با شما چه خواهیم کرد، برویدکه شما آزاد شدگانید.»
در میان این جماعت معاویه و ابوسفیان نیز حضور داشتند و یزید فرزند معاویه و نوه ابوسفیان است. البته روشن است که از کسی چون یزید توقع عدل و عدالت نمی رود، اما از آنجا که بر مسند خلافت تکیه زده خود را خلیفه می نامد، لازم است و جای آن دارد که دادگری پیشه کند، از این روست که حضرت زینب (س) به او می گوید: «آیا این عادلانه است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده و به دور از چشم نامحرمان نگاه داری و دختران رسالت و بانوان بیت نبوت و وحی را چون اسیر از این شهر به آن شهر بگردانی؟»
«زینب در خطبه خود به یزید هشدار می دهد و می گوید یزید با این جنایت به خودت لطمه زده ای پوست درون خود شکافته ای و به زودی در محکمه عدل الهی به رسول خدا (ص) وارد می شوی و باید جوابگوی خونی باشی که از ذریه او بر زمین ریخته ای.»
این برای تو کافی است که در روز قیامت قاضی دادگاه، خدای متعال طرف دعوی و خونخواه رسول خدا (ص) و پشتیبان او جبرئیل باشد. اگر تو قتل و اسارت ما را برای خود غنیمتی دانسته ای باید بدانی که غرامت سنگینی را از این بابت باید بپردازی و این در روزی است که در آن چیزی جز آن چه را که قبلاً برای خود ذخیره کرده است نخواهد یافت.
و بالاخره در خطبه زینب (س) ، دا و رحمت خواهی برای شهیدان است. لعنت و نفرین برای قاتلان، تحقیر یزید توبیخ اوست، و سخنان افتخارآمیز برای شهداء و خاندان پیامبر (ص) و ذریه اوست.
اگر نگاهی دقیق و عمیق به خطابه های آن حضرت داشته باشیم ملاحظه می کنیم که جز قرآن و تفسیر آن چیز دیگری نیستو او با بیان آیات قرانی و تاریخ اسلام، غلم و درایت کم نظیر خود را به نمایش می گذارد.
خطبه های آن بانوی بزرگوار جز در بیان مقام توحید، نبوت ، معاد، عدل و امامت نبود، او حتی فروع دین را در سخنان خویش جای داده بود، آیا از دختر قهرمان علی (ع) و فرزند پیامبر (ص) جز این انتظاری می رفت؟!
پیامد خطابه های زینب (س)
از زینب (س) و از تلاش هایش بسیار سخن گفتیم، از سحر سخنش، از نفوذ کلامش، از مشی و روش او بسیار حرف زدیم و هم گفتیم که او در مسیر انجام رسالت و در نشر رسالت خون و پیام چه دشواری هایی دید و چه سختی هایی را متحمل شده بود.
اما در این که حاصل این مبارزات چه بود و رسالت عاشورایی زینب چه پیامدهایی داشت مختصری عرضه می نماییم تا هدف بیان این خطابه ها روشن شود.
۱- رسوایی یزید و همراهان و ملامت مردم
دشمن در تصمیم گیری برای قتل حسین (ع) و اسارت خاندانش تند به پیش رفت، آن ها فکر می کردند با کشتن او میدان خالی می شود و آن ها به هر گونه ای که بخواهند می توانند بروند و بچرند.
سخنرانی زینب کبری (س) و برملا کردن وضع و حال و جریان، مردم را به وضع خود و حکومت خود آشنا کرد . آتشی از خصومت و کینه در درون شان به وجود آورد که حاصل آن ابراز نفرت علنی و آشکار به خانوان بنی امیه و لعن و تکفیر آنان و تبری از آنان بود.
مگر گریه ها و اشک های مردم در حین سخنرانی آن بانوی گرانقدر در کوفه برای دستگاه ارزان تمام شد. از هر کلمه آن صدها قامت رویی و هزاران زبانه از شعله های خشم و انتقام و نفرت در آنان بر افروخت که بعدها آتش خرمن بنی امیه بود.
کار عمر سعد به جایی کشید که وقتی در کوچه راه می رفت کودکان کوفه او را به هم نشان می دادند و می گفتند او قاتل حسین (ع) است.
آنها خسر الدنیا و الآخره شدند و آبرویی در میان مردم برای خود نگذاشتند.
۲- ثبت تاریخ عاشورا
یکی از پیامدهای بسیار مهم عقیله بنی هاشم در طول مدت اسارت، ثبت تاریخ عاشورا و ابدیت بخشیدن به مسئله نهضت حسینی است. او ضمن بیان حوادث و وقایع در قالب سخنرانی ها، مرثیه خانی ها، حادثه گویی ها، بحث ها و انتقادات، جریان کربلا را در تاریخ ثبت کرد و آن را جاودانه ساخت.
۳- رساندن پیام شهیدان کربلا:
خونی که در کربلا بر زمین ریخت درخت اسلام را آبیاری نمود. در همه جا جوشید و در همه اماکن آن روز و روزگاران بعد قیام آفرید. زینب (س) به عنوان پرچمداری پیام رسان، پیام آن خون را به گوش همه مردم رسانید. انقلاب ها و نهضت های بعدی را جهت داد و به مرد فهماند که با چه کسانی باید مبارزه کرد، دشمن بدبخت نمی دانست چه بذرهایی را آبیاری می کند و به گفته دختر علی (ع) دارد پوست خود را می کند. دشمن خون در دل شیعیان ریخت و به تعبیر زینب، جگر رسول خدا را سوزاند، اما ناخود آگاه گور خود را کند و زمینه نابودی خود را فراهم کرد.
زینب (س) شرافت و تقوا، عفت و حیا، وفاداری به پیمان، راه و رسم حیات عقیدتی، شیوه با شرف زیستن، تاریخ اسلام، اندیشه حیات راستین و واقعی زن و در یک کلمه دین را احیا کرد.
زینب معجزه کرد، در انجام رسالتش همگام با حسین (ع) آمد تا بعد از حسین با خطبه ها و سخن های فصیح و گهر بارش، پیام خون و شهادت را به گوش ها برساند و قیام آفرینی کند.
زینب و ما
امروز دیگر زینب (س) در میان ما نیست. چهارده قرن است که او رسالت تاریخی خود را انجام داده و رخ به نقاب خاک کشیده است. می ارزد دقایقی با خود خلوت کنیم، درباره زینب بیندیشیم و ببینیم او که بود و چه کرد و ما از او چه می دانیم؟
آیا جز عشق و محبت او، مهر و عاطفه او، و روضه خوانی و گریه برای او، تشکیل مجلس جشن برای ولادت او چیز دیگری از او داریم؟
آیا در زمینه راه و رسم او، انجام وظیفه در رسالت یک زن، مدل گیری از او در عرصه حیات، ترک رفاه و زینت و آسایش و آرامش برای هدفداری، گذشت از لذات به خاطر مقصد مقدس و قرار دادن خود در معرض صدمه ها و آسیب ها برای دین از او الگو گرفته ایم ؟
زن امروز دنیا الگوی می خواهد اگر الگوی او زینب (س) و فاطمه زهرا (س) باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری و درک موقعیت ها و انتخاب بهترین کارها و لو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسان ها گذاشته است، همراه باشد. اگر زن به فکر تجملات و خشوگذرانی ها و هوس های زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بی بنیاد و بی ریشه باشد، نمی تواند آن راه را برود. باید این وابستگی ها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک اسنان رهرو است، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود، کما این که زن ایرانی در دوران انقلاب و دوران جنگ همین کار را کرد، انتظار این است که در همه دوران انقلاب همین کار را بکند.
زینب الگوست؛ زینب زنی نبود که از علم و معرفت بی بهره باشد؛ بالاترین علم ها و برترین و صافی ترین معرفت ها در دست او بود.
عفت و حجاب او در کنار مقام علمی ایشان می تواند پاسخ کوبنده ای برای غربی هایی باشد که به بهانه حمایت از زنان، حجاب و عفت و در نتیجه دین و اسلام آن ها را می گیرند.
رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (ره) می فرمایند: «اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانی که می توانند دنیا و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند آن وقت به مقام شامخ حقیقی خود نایل آمده است.»
زنان مسلمان ما باید بدانند عظمت زینب در چشم ملت های اسلامی به خاطر دختر علی (ع) بودن، خواهر امام حسین (ع) بودن نیست، بلکه ارزش و عظمت عقیله بنی هاشم، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است.
کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید.
از ویژگی های بانو زینب کبری (س) طهارت و تقوا، اهمیت دادن به ارزش های اصیل بیش از هر چیز دیگری در زندگی، توجه به علم و معرفت، انجام فعالیت های سیاسی و امداد رسانی به انسانها و کیفیت دادن به محیط خانه و خانواده است.
دختر و زن مسلمان، از درون خانواده تا درون اجتماع و تا مسایل علمی و سیاسی و ارزشهای اخلاقی و نیز نشان منش های بزرگ انقلابی می تواند به زندگی آن حضرت تأسی جوید.
امیدوارم روح مطهر حضرت زینب کبری (س) که بخش عمده ای از حماسه بزرگ ماندگار عاشورا متعلق به آن بزرگوار است، نه فقط در میان بانوان جامعه، بلکه در میان همه افراد، زنده و حاضر و دست آموز باشد.
«نسألک اللهم أن توفیقنا لما تحب و نرضی»
نوشته: مهدی رحمانی، کارشناس قرآنی اداره تبلیغات اسلامی جم
کتابنامه:
۱. قرآن کریم، ترجمه الهی قشمه ای
۲. آیت الله دستغیب، سید عبد الحسین، زندگانی فاطمه زهرا و زینب کبری (س)، انتشارات علمیه اسلامیه.
۳.آیت الله دستغیب، سید عبد الحسین، زندگانی حضرت زینب (س)، تهران، انتشارات باقر العلوم.
۴.آیت الله قزوینی، سید محمد کاظم، زینب کبری از ولادت تا شهادت، ترجمه حاتمی، قم، پیام مقدس، ۱۳۸۴.
۵. اشتهاردی، محمد مهدی، سوگنامه آل محمد (ص)، قم، انتشارات ناصر، ۱۳۷۷.
۶. قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (رسالتی از خون و پیام)، تهران، انتشارات امیری، ۱۳۷۶.
۷. رسولی محلاتی، سید هاشم، حضرت فاطمه و زینب کبری (س) ، تهران، سفیر صبح، ۱۳۷۸.
۸. اردستانی صادقی، احمد، زینب دختر قهرمان علی، تهران، نشر مطهر، ۱۳۷۲
۹. بانکی پور فرد، امیر حسین، آیینه زن، قم، انتشارات طه، ۱۳۸۱.
نوشتاری به مناسبت هفته پژوهش
نقش کتابخانه های عمومی در پژوهش
نوشته : خلیل الله باقی زاده
کتابخانه ها نقش قابل ملاحظه ای در تامین حداکثر امکانات حقیقت جوئی را برای پژوهشگران راستین ایفا می کنند. در ابتدای تأسیس هر کتابخانه ای، فعالیت های پژوهشی آن نیز مورد توجه قرار می گیرد قابل ذکر است که تحقیقات و کتابخانه ها یک تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند و همانطوری که کتابخانه ها با گردآوری و سازماندهی و اشاعه اطلاعات نقش موثری در تحقیقات و پیشرفت کشورها ایفا می کنند، کتابخانه ها نیز از تحقیقات و پژوهشهای بشری بی بهره نبوده و در واقع اوج گیری و پیشرفتهای همه جانبه تحقیقات بشری دستمایه ای برای رونق روزافزون کتابخانه ها بوده است.در یک جامعه علمی همانند دانشگاه، کتابخانه به عنوان قلب آن جامعه عمل می کند و وظیفه خدمت رسانی و هماهنگی بخشهای دیگر آن جامعه را بر عهده دارد.
اگر در این جامعه، قلب کارایی داشته باشد دیگر اعضا نیز به وظایف خود آگاهی داشته و عملکرد بهتری خواهند داشت و در صورت عدم کارایی قلب، دیگر اجزاء آن ارگانیسم نیز نمی توانند کار خود را بدرستی انجام دهند.اطلاعات در سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها نقش به همین عمده ای دارد، کتابخانه های نوین با اتکاء اطلاعات است که در جوامع در حال تحول، دیگر خزانه دانشهای گذشته، حال و آینده تلقی نمی شوند بلکه در حال تبدیل شدن به مراکز اطلاع رسانی هستند تا بتوانند نیازهای تحقیقاتی و پژوهشی جامعه را پاسخگو باشند. اهمیت کتابخانه ها و نقش مهم آنها در فراهم آوردن اطلاعات پژوهشگران، بر کسی پوشیده نیست.سرمایه گذاری در کتابخانه ها بازده مستقیمی بر روند پیشرفت جامعه می گذارد. سرمایه گذاری در امر تحقیق، سرمایه گذاری برای تولید اطلاعات علمی است این سرمایه گذاری در خرید متون و منابع موردنیاز متخصصان و نگهداری و سازماندهی و عرضه صحیح آنها در کتابخانه ها و مراکز اسناد و اطلاعات تخصصی مربوط یا وابسته به گروههای تخصصی، تحقق می یابد. سرمایه ای که صرف خرید و آماده سازی این متون و منابع می شود در واقع می تواند نوعی مصرف بالقوه یا بالفعل متخصصان تلقی گردد و آنچه این متخصصان به صورت کتاب، مقاله و گزارش علمی عرضه می کنند، تولید آنان محسوب می شود و در اینجا رابطه میان میزان مصرف اطلاعات و تولید متقابل اطلاعات، به عنوان بازده علمی فعالیتهای پژوهشی گروههای علمی و تخصصی محسوب می شود. کتابخانه ها با فراهم آوری منابع اطلاعاتی موردنیاز پژوهشگران، در تولیداطلاعات علمی پژوهشگران نقش عمده ای ایفا می نمایند. کتابداران می توانند از دو جهت بر کیفیت خدمات خود بیفزایند . اول اینکه کتابداران با تسهیل دستیابی فیزیکی و کتابشناختی به تحقیقات، عملکرد خود را بهبود بخشند و دوم اینکه با فراهم کردن منابع مرجع مناسب، نیاز به مطالعه متون اصلی تحقیق را حذف کنند. اما در روش دوم که مبنی بر حذف نیاز به مطالعه منابع اصلی تحقیق می باشد، در این روش بر گردآوری و سازماندهی منابع بازنگری نوشته ها، بویژه بازنگریهای انتقادی صاحبنظران، خلاصه گزارش ها، چکیده پایان نامه ها، کتابشناسیهای انتقادی و منابعی که عصاره تحقیقات را به نگارش در می آورند، تاکید می شود.اهمیت و نقش کتابخانه ها در تحقیقات تا جایی است که یکی از روشهای معمول پژوهش بنام روش پژوهش کتابخانه ای نامگذاری شده است که در این روش پژوهشی، محققان با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود در کتابخانه ها به نوشتن پژوهش می پردازند.کتابخانه ها با گردآوری، سازماندهی و اشاعه اطلاعات و پژوهش های انجام شده در زمینه های موضوعی مختلف باعث می گردند که از یک سو، محقق از پژوهشهای انجام شده در یک زمینه تخصصی آگاه گردد و بتواند از آنها جهت انجام پژوهشهای آینده خود ایده بگیرد و از طرف دیگر آگاهی پژوهشگر و محقق از تحقیقات انجام شده قبلی باعث می گردد که از انجام تحقیقات تکراری جلوگیری گردد و با این کار از صرف هزینه های هنگفت ناشی از پژوهشهای تکراری جلوگیری به عمل می آید. د ر بین انواع کتابخانه های مختلف، کتابخانه های عمومی نیزبه پژوهش اهمیت زیادی می دهند و یکی از وظایف اصلی این کتابخانه ها، گردآوری، سازماندهی و اشاعه منابع اطلاعاتی جهت پژوهشگران می باشد تا بتوانند جهت انجام تحقیقات خویش از این منابع بهره گیرند. البته کتابخانه های دیگر همچون کتابخانه های آموزشگاهی، دانشگاهی و کودکان نیز هر یک به سهم خود وظایف پژوهشی خاصی دارند و منابع مورد نیاز را برای پژوهشگران خویش فراهم می آورند ولی در بین همه کتابخانه ها، وظایف و اهداف پژوهشی کتابخانه های عمومی جدا می باشدکتابخانه ها چه به شکل سنتی یا شیوه مدرن اداره شوند، باید منابع اطلاعاتی مورد نیاز کاربران خود را فراهم آورند وامکان دسترسی به اطلاعات مورد نیاز را برای کاربران خود تسهیل کنند. کتابخانه ها به ویژه کتابخانه های دانشگاهی نقش موثری در تحقیقات ایفا می کنند. این کتابخانه ها با گرد آوری وسازماندهی منابع اطلاعاتی، باعث می شوند از یکسو از تحقیقات تکراری محققان جلوگیری بعمل آید واز سوی دیگر پژوهشگران از تحقیقات قبلی جهت پژوهشهای آینده خود استفاده کنند.ورود فناوری های نوین اطلاعاتی به حوزه کتابخانه ها ومراکز اطلاع رسانی باعث گردیده که کتابخانه ها جهت ارتقاء وبهبود خدمات خود از آنها بهره گیرند.
به گزارش لیزنا، دکتر احمد شعبانی، دبیر کمیته علمی همایش کارکردهای اجتماعی کتابخانههای عمومی، که سهشنبه هفته جاری در اهواز برگزار میشود، گفت: کتابخانههای عمومی در دو قرن اخیر تحت تأثیر دگرگونیهای صنعتی و طبقاتی، اهداف وحدتآمیزی را شامل آموزش و سرگرمی دنبال کردند. به تدریج در قرن بیستم دو جنگ دامنگستر پدید آمد و ضمن اینکه به عنوان یک موقعیت تعالیبرانگیز شناخته شد، جنبههای اجتماعی دیگری هم بر آن افزوده شد؛ از جمله آزادی بیان، گسترش دموکراسی، آزادیخواهی و توجه به افکار عمومی در کتابخانههای عمومی جایگاه وزینی گرفت.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چون انقلاب ما توجه ویژهای به حوزههای فرهنگی داشت، به نهادهای فرهنگی توجه و کتابخانههای عمومی نیز در منزلت ویژهای برای سازمانهای دولتی جلوهگر شد. بر این اساس نهاد مستقلی به وجود آمد تا بتواند کتابخانههای عمومی را اداره کند و در کنار آن انجمنهایی نیز پدیدار شدند تا حالت مشاورهای و مساعدتکننده داشته باشند. انجمن علمی ارتقای کتابخانههای عمومی ایران یکی از این انجمنهای نوپدید است و حدود دو سال و اندی قدمت دارد. این انجمن بر روی مسائل متنوع علمی کتابخانهها کار میکند.
شعبانی ادامه داد: زمینههای اجتماعی به ویژه در قرن اخیر منتهی به این شد که توجه ما به تأثیر کتابخانههای عمومی بر اجتماعسازی و افکار عمومی معطوف شود و در این راستا همایشی را برگزار کنیم. بنیاد این همایش در اهواز قرار دارد و اجزای کمیته علمی آن در کشور پراکنده هستند. کارکردهای اجتماعی در طول دو سه دهه اخیر از وجوه کتابخانههاست و کتابخانه عمومی میتواند به عنوان یک عنصر در بین خانوادهها، اقشار و طبقات گوناگون نقش مفیدی داشته باشد.
وی در پاسخ به اینکه کارکرد اجتماعی کتابخانههای عمومی را در بین خانوادهها چطور ارزیابی میکنید؟ گفت: ما هنوز نیاز به کارهای گستردهتر و عمیقتری برای حضور کتابخانههای عمومی در بین خانوادهها داریم. مؤسسات دولتی و خصوصی باید واقف شوند که فرهنگ و توسعه فرهنگی و نفوذ اجتماع در بین خانوادهها بحثی راهبردی است. یعنی اگر ما روی فرهنگ هزینه کنیم، میتوانیم تعامل و تساهل را در جامعه فزونی بخشیم و در تربیت و آموزش انسانها به صورت مستقیم شرکت کنیم. از این رو نیاز به اصلاحات عمیقی در سیستم آموزش عمومی و آموزش عالی داریم تا مردم را به فرهنگ مطالعه و گسترش زمینههای تماس سوق دهیم و ارتباط آنها را با کتابخانههای عمومی فراهم کنیم. به ویژه اینکه امروزه بحث تکنولوژی و فناوری به عنوان یکی از زمینههای مهم در جامعه و در بین خانوادهها نقش عمیقی را ایفا میکند. اگر در بحث مطالعه و دگرگونی در روند آموزش عمومی و سرمایهگذاری قشر جوان و نوجوان را با آثار چاپی آشنا کنیم، راهبرد استراتژیک آینده ما در زمینه فهم مسائل کلی جامعه ارتقا پیدا میکند. موضوعی که باید هم دولت و هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی به آن توجه کنند.
نائب رئیس انجمن علمی ارتقای کتابخانههای عمومی درباره اینکه شیوع کرونا چه جنبهای از کارکردهای کتابخانههای عمومی را تحت تأثیر قرار داده است، گفت: وجود این ویروس در جامعه موجب دگرگونیهای عمیقی در توجه به ساختارهای اجتماعی سازمانهای دولتی شد، اما خوشبختانه هم کتابداران کتابخانههای عمومی و هم مدیران ارشد سازمانهای کتابخانهای برنامهریزیهای کوتاهمدتی را ترتیب دادند.
شعبانی افزود: با اینکه در هفتههای ابتدایی در حالی که کتابخانههای عمومی با رخوت روبهرو بودند، توانستند از طریق شبکههای اجتماعی برنامههای متنوعی را برای کودکان، نوجوانان و جوانان برنامهریزی کنند. انجمنهای علمی از جمله انجمن علمی ارتقای کتابخانههای عمومی برنامههای خوبی را از نظر علمی و فرهنگی ارائه کرد. یکی از این برنامهها پاتوق و ژورنال مقالهخوانی در باب کتابخانههای عمومی بود که ۱۵ جلسه آن در نهاد کتابخانههای عمومی استان خوزستان اجرا شد و کتابداران ۱۵ مقاله برجسته را در سطح کشور مطالعه کردند. دومین برنامه راه آبادی بود که نهاد کتابخانههای عمومی استان فارس آن را اجرا کرد و ارتباط کتابخانهها با مردم روستا و عشایر مورد توجه قرار گرفت و سومین برنامه پویش «کتابخانه اجتماعی من» است که طی آن فیلمهای یک دقیقهای از سوی دوستداران کتابخانهها ارسال شده و قرار است در همایش کارکردهای اجتماعی کتابخانههای عمومی از فیلمهای برگزیده تجلیل شود. بنابراین این بیماری موجب شد ارتباط ما با جامعه توسعه یابد. همچنین، دولت باید برای توسعه فناوری و سواد اطلاعاتی و اجتماعی مردم در آموزش دبستانی و دبیرستانی در کتابخانهها سرمایهگذاری کند.
فلسفه وجودی کتابخانه ها، همواره، خدمت به جامعه و بهره گیری از منابع دانش در جهت پیشرفت و تعالی انسان ها بوده است. در نظام آموزش از راه دور، "فاصله فیزیکی" بین یادگیرنده، استاد، موسسه آموزشی و کتابخانه ها، به طور اساسی، درشیوه ارائه خدمات کتابداری و اطلاع رسانی به یادگیرندگان از راه دور تاثیر گذار بوده و کتابداران را با موقعیت های تازه ای مواجه کرده است.
این مقاله، مروری بر نظرات و رهنمودهای ارائه شده در زمینه کتابداری از راه دور و خدمات کتابخانه ای به یادگیرندگان از راه دور، به بهترین شکل ممکن، در هر زمان و در هر مکان، می باشد. با توجه به اینکه، برخی از دانشگاه های داخل کشور، چندی است گام های تازه ای در جهت آموزش از راه دور (آموزش مجازی) برداشته و این شیوه آموزشی را در برنامه کاری خود گنجانده اند، امید است این مطالب، به برنامه ریزی در زمینه ارائه خدمات کتابخانه ای برای یادگیرندگان از راه دور موثر واقع شود.
گسترش فناوری های جدید در دو دهه اخیر، تحولات و تغییرات زیادی را در عرصه های مختلف زندگی بشر موجب شده است. وجود شبکه های ارتباطی بسیار گسترده از جمله اینترنت و ابزارها و امکانات آموزشی پیشرفته، روش های آموزشی را متحول نموده و این امکان را فراهم ساخته است که طیف وسیعی از جویندگان علم و دانش در نقاط مختلف جهان و از فاصله های دور تحت پوشش شبکه آموزشی از راه دور درآیند و با روش هایی متفاوت از روش های سنتی و معمول آموزش ببینند. فناوری اطلاعات و ارتباطات مشکل "فاصله" برای برقراری ارتباط را تا حدود بسیار زیادی حل کرده است، به همین دلیل رقابت در سطح بین المللی در زمینه آموزش از راه دور در راستای برنامه های جهانی سازی بسیاری از کشورها مطرح شده است.
● آموزش از راه دور
آموزش از راه دور شیوه ای است که دانشجو در محیط دانشگاه و کلاس درس حضور فیزیکی ندارد. در واقع مهمترین تمایز آموزش از راه دور نسبت به دیگر شکل های آموزشی، فاصله فیزیکی است که بین دانشجو، اساتید و موسسه آموزشی وجود دارد. آبراهام(۱۳۷۶)، در بیان تعریفی از آموزش از راه دور (به نقل از وی. جی. کیگان) به نکات زیر توجه داشته است:
۱. جداسازی معلم و شاگرد (دانشجو)
۲. برنامه ریزی و تهیه منابع کمک آموزشی با هدایت (نظارت) یک موسسه آموزشی
۳. استفاده از (به کارگیری) رسانه های فنی
۴. پیش بینی (تدارک) دو روش ارتباطی
۵. امکان برگزاری سمینارهای مقطعی
۶. شرکت در بهترین شکل آموزش
همچنین، واتسون (Watson, ۲۰۰۳) آموزش از راه دور را به دو طریق کاملا دور (به طور کامل دور از موسسه آموزشی و اساتید)، و روش ترکیبی (همراه با برخی شکل های تماس با موسسه آموزشی و اساتید) مطرح کرده، دلایل رشد فعال دروس و برنامه های یادگیری از راه دور را چنین بیان می کند:
۱. نیاز به ایجاد فرصت های آموزشی
۲. عدم توانایی کشور ها در برآوردن تمامی نیازهای آموزشی شهروندانشان
۳. نیاز به فراهم کردن امکانات به منظور سهولت و آسانی مشتری
۴. نیاز به در اختیار گذاشتن خدمات به کسانی که سمت و مشاغل مشخصی دارند و در همان حال [بدون ترک شغل یا سمت] قادر به افزایش مهارت هایشان باشند.
۵. فرصت رونق و افزایش عایدی موسسه
همانطور که بیان شد، شاخص ترین ویژگی آموزش از راه دور فاصله فیزیکی است که بین یادگیرنده از راه دور، اساتید، موسسه آموزشی و دیگر یادگیرندگان از راه دور وجود دارد. این اصول، اختلاف اساسی بین آموزش سنتی و آموزش از راه دور را ایجاد کرده و چالش هایی را به وجود آورده است.
● کتابداران از راه دور
در خدمات کتابخانه ای سنتی، فرض بر این است که مراجعه کننده به کتابخانه برود، یعنی خدمات سنتی، ساختمان مدار هستند، اما دانشجویان از راه دور ممکن است هرگز موسسه آموزشی شان را نببینند. به همین ترتیب، بسیاری از راه دور ممکن است هرگز شانس دیدن کتابخانه موسسه آموزشی شان را نداشته باشند. "فاصله" فاکتورهای جدیدی را در تدارک خدمات کتابخانه ای برای یادگیرندگان از راه دور ایجاب می کند. جدایی بین یادگیرنده، استاد، موسسه آموزشی و کتابخانه ها، به طور اساسی، در ارائه خدمات کتابداری و اطلاع رسانی به یادگیرندگان از راه دور تاثیر می گذارد (۱۱).
ریش(Raish, Martin) (نقل در واتسون،(۲۰۰۱ معتقد است کتابداران باید در فراهم آوری خدمات کتابخانه ای برای یادگیرندگان از راه دور پیشتاز باشند. وی همچنین بیان می کند: "رشد چشمگیر برنامه های آموزش از راه دور این ضرورت را برای ما کتابداران ایجاد کرده است که منابع خود را برای کاربران از راه دور در دسترس بسازیم و وقتی احترام خود را نزد اعضای هیات علمی و مدیران به دست می آوریم که تلاش هایمان در این راستا به نتیجه برسد".
به اعتقاد فتاحی (۱۳۸۳)، اکنون جامعه کتابداری به این نتیجه و درک مسلم رسیده است که با توجه به گسترش شبکه ها، کتابداران نمی توانند بر نقش خود به عنوان حفظ کنندگان اطلاعات تکیه کنند. کتابداران جدید باید راهنمایان و مشاوران اطلاعاتی باشند که مهم ترین وظیفه آنها ادغام فناوری های اطلاعاتی با مهارت های اطلاع یابی کاربران است.
کاربران، به ویژه پژوهشگران تمایل دارند تا از طریق امکاناتی که فناوری های جدید در اختیار گذاشته است، از محل کار [یا سکونت] خود به اطلاعات دسترسی داشته باشند. کاربران همچنین در مقایسه با گذشته وقت کمتری برای مراجعه به کتابخانه دارند و مایلند فرایند جستجو، بازیابی و دسترسی به اطلاعات بسیار کوتاه باشد. به عبارت دیگر، آنها مایلند که بخشی از فعالیت های مطالعاتی و پژوهشی آنان را کتابداران انجام دهند. در این راستا کتابداران در نقش مشاور و راهنمای کاربران و پژوهشگران انجام وظیفه می کنند.
این مطلب در مورد کتابدار از راه دور بیش از پیش صدق می کند چرا که کتابداران در توانایی تسهیل اطلاعات و روانسازی فرایند پژوهش اعضای موثری در روند آموزشی هستند. کتابداران در بسیاری از موسسه های آموزش از راه دور، در کشور های توسعه یافته، اعضای تیم آموزشی شده اند و همچنین در توسعه مواد آموزشی از راه دور مکمل اصلی شده اند. کتابدارن از حافظان کتاب به همکاران و شرکت کنندگان در روند تهیه اطلاعات با هدف یادگیری از راه دور تبدیل شده اند. بسیاری از این فعالیت ها، مهارت های جدیدی را به آنها ارائه کرده و روش های خدمات کتابخانه ای را تغییر داده است.
در همین راستا، واتسون (۲۰۰۳)، وظایف کتابداران در یادگیری از راه دور را چنین بیان کرده است:
۱. اطمینان از اینکه خدمات کتابداری و اطلاع رسانی با خواسته ها و نیازهای مورد تایید (مجاز) مطابقت دارد.
۲. گسترش و حفظ کیفیت منابع اطلاعاتی یادگیری از راه دور
۳. کمک به فراگیری مهارت های کتابخانه ای، تفکر انتقادی، مهارت های مطالعه و سواد اطلاعاتی یادگیدندگان از راه دور
۴. راهنمایی آموزشگران از راه دور در مواد درسی مناسب و جدید
۵. حمایت از فعالیت های تحقیقی و پژوهشی هیات علمی یادگیری از راه دور
۶. شناسایی موسسه های دیگری که بتوانند در ارائه خدمات کتابخانه ای از راه دور با دانشجویان همکاری کنند.
۷. انجام خدمات خارج از وقت اداری
۸. مدیریت صحیح مجوز های معنوی (مانند حق مولف)
۹. پاسخ به سوالات، دریافت و پست مواد به طریقه الکترونیکی و عادی
وی در ادامه تاکید می کند که کتابداران باید در تیم های درسی یادگیری از راه دور حضور یابند تا مطمئن شوند که :
۱. خدمات کتابخانه ای از راه دور و مشاوره حرفه ای برای دانشجویان و هیات علمی به موقع در دسترس است.
۲. مجموعه کتابخانه به طور موثری نیازهای اطلاعاتی دانشجویان و اعضای هیات علمی را حمایت می کند.
همچنین، در رهنمود هایی برای خدمات کتابداری از راه دور، انجمن کتابخانه های دانشگاهی و تحقیقاتی (ACRL) (۲۰۰۴)، آمده است که مسوولان ردیف اول موسسه های آموزشی، مسوولیت اجرایی و مالی موسسه را از طریق هدایت فعال سرپرستی و اداره کتابخانه به منظور تامین بودجه، استخدام کارمند و نظارت بر منابع و خدمات کتابخانه ای در حمایت از برنامه های یادگیری از راه دور بر عهده دارند. مدیر- کتابدار (کتابدار ارشد librarian- administrator) به عنوان واسطه مستقیم و اساسی باید حداقل:
۱. منابع کتابخانه ای سنتی و الکترونیکی مورد نیاز یادگیرندگان از راه دور را بر اساس نیازهای جاری و خدمات فراهم شده برای آنها شامل آموزش و بهره گیری از تسهیلات، ارزیابی کند.
۲. شرحی مکتوب از نیازهای اطلاعاتی و مهارتی یادگیرندگان از راه دور آماده کند.
۳. شرح مکتوب اهداف ضروری و بلند مدت برای یادگیری از راه دوری را ایجاد کند که به نیازها و ضرورت ها بپردازد و روش هایی را طرح کند که این روند توسط آن روش ها قابل ارزیابی و سنجش باشد.
۴. رویهم رفته، هماهنگی و ارتباط بین سازمان های یادگیری از راه دور، موسسه مبدا و کتابخانه را ارتقا دهد.
۵. نمایندگان یادگیرندگان از راه دور شامل مدیران، هیات علمی و دانشجویان را درگیر شکل گیری اهداف و ارزشیابی منظم موفقیت هایشان نماید.
۶. حمایت کنونی کتابخانه از یادگیری از راه دور، آمادگی، تناسب و کارآیی کتابخانه را با استفاده از تدابیر و طرح های سنجش کمی و کیفی (مانند شرح مکتوب نیازها و ضرورت ها) ارزیابی نماید. نمونه هایی از این سنجش ها مانند:
□ بررسی دانش عمومی کتابخانه ای دانشجویان تازه وارد و ارزیابی اینکه آیا برنامه آموزشی کتابخانه، دانشجویان را با سواد اطلاعاتی بیشتری آماده می کند.
□ درخواست از دانشجویان، هیات علمی، کارمندان و فارغ التحصیلان به منظور ارائه تجربیاتشان در استفاده از خدمات یادگیری از راه دور کتابخانه در طول دوره زمانی خاص.
۷. سیاست های مجموعه سازی و فراهم آوری را به منظور انعکاس نیازها و ضرورت ها، مورد بررسی قرار داده و آماده کند.
۸. با مدیران، متخصصین موضوعی کتابخانه و هیات علمی در روند توسعه برنامه آموزشی و برنامه ریزی درسی برای یادگیری از راه دور مشارکت داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که خدمات و منابع کتابخانه ای مناسب در دسترس هستند.
۹. خدمات حمایتی کتابخانه به یادگیرندگان از راه دور را پشتیبانی نموده و ارتقا دهد.
۱۰. به طور منظم کاربران یادگیری از راه دور کتابخانه را هم به منظور کنترل و ارزیابی استفاده آنها از خدمات و منابع، و هم به منظور ارزیابی و کنترل میزان مهارت های به دست آمده و نیازهای مواجه شده بررسی نماید.
۱۱. گفتگو ها را به سمت توافق های مشترک و اشتراک منابع ممکن و / یا تعدیل کتابخانه های غیر وابسته به جریان اندازد.
۱۲. شیوه ها و روش هایی را به منظور آماده سازی خدمات و مواد کتابخانه ای از کتابخانه یا از کتابخانه های فرعی (شاخه ای) پردیس دانشگاه یا مراکز یادگیری برای یادگیرندگان از راه دور، توسعه دهد.
۱۳. همکاری با دپارتمان های خدمات رایانه ای به منظور حمایت های خودکارسازی مورد نیاز برای یادگیرندگان از راه دور را توسعه دهد؛ و
۱۴. تمامی موارد بیان شده را در آماده سازی یک محیط مناسب در حمایت از تدریس و یادگیری و فراهم آوری مهارت های یادگیری مادام العمر، پیگیری، اجرا و حمایت نماید.
به هر ترتیب، کتابداران نیاز دارند که از مکانیزم و محتوای آموزش از راه دور مطلع باشند تا بدین وسیله خدمات کتابخانه ای از راه دور موثرتری را فراهم کنند. به اعتقاد واتسون (۲۰۰۱)، کتابداری از راه دور یک فعالیت حرفه ای و غیر حرفه ای، روند، خدمات و تجربیاتی است که خدمات کتابداری و اطلاع رسانی با کیفیت را به تمام کسانی که یادگیرنده از راه دور هستند، بدون توجه به سطح برنامه آموزشی شان، فراهم می کند.● کتابخانه ها و ارائه خدمات از راه دور
همانطور که اشاره شد، آموزش از راه دور، فرصت هایی را برای اشخاصی که به هر دلیل، قادر نیستند آموزش سنتی ببینند، فراهم می کند. در آموزش سنتی، کتابخانه ها همواره نقش مهمی را بر عهده داشته اند زیرا فلسفه وجودی کتابخانه خدمت به جامعه و بهره گیری هر چه بیشتر از منابع دانش در جهت پیشرفت و تعالی انسان می باشد. این نقش در آموزش از راه دور از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا انتظار می رود یادگیرندگان از راه دور همان سطح مهارت هایی را به دست آورند که در آموزش رو در رو می توان کسب کرد. این مهارت ها شامل سطح توانایی بالا در سواد رایانه ای، سواد اطلاعاتی، تحقیق و پژوهش، بازیابی اطلاعات و تحلیل و کاربرد آن می باشد که در نهایت به تولید دانش می انجامد.
یکی از اساسی ترین زمینه های آموزشی برای کسب این مهارت ها کتابخانه است که با فراهم کردن امکان دسترسی به اطلاعات متنوع، فرصت های بی نظیری را در دسترسی به اطلاعات ایجاد می کند. دسترسی به انواع منابع اطلاعاتی، توانایی استخراج، تحلیل، بهینه سازی و کاربرد اطلاعات صحیح، در زمان مناسب، برای هدف مناسب را توسعه می دهد، مهارت هایی که یادگیرندگان از راه دور باید قادر به کسب آن باشند. برای ارائه بهترین خدمات از راه دور به منظور تامین ضرورت ها و نیازهای آموزشی و پژوهشی یادگیرندگان از راه دور، نیاز به برنامه ریزی مدون می باشد. در همین راستا، فتاحی (۱۳۸۳)، اصولی را در برنامه ریزی برای ارائه خدمات کتابخانه ای از راه دور مطرح کرده است:
۱. سهولت در دسترسی به اطلاعات (ساده سازی فرایند مدیریت اطلاع)
۲. سرعت در دسترسی به اطلاعات (تسریع در فرایند مدیریت اطلاعات)
۳. مناسبت در دسترسی به اطلاعات (ایجاد راهبرد مناسب برای تطابق نظام اطلاعاتی با نیازهای اطلاعاتی کاربران)
۴. یکپارچگی در دسترسی به اطلاعات (فراهم ساختن دسترسی از یک رایانه به همه بخش ها، منابع و خدمات کتابخانه)، خاص بودن و مرتبط بودن اطلاعات (تلاش برای افزایش ربط در نظام بازیابی اطلاعات)
۵. کیفیت اطلاعات و دانش (تلاش برای گزینش، فراهم آوری و ایجاد دسترسی به منابع با کیفیت و هسته اطلاعات و دانش)
۶. روزآمدی اطلاعات (ایجاد دسترسی به جدیدترین منابع اطلاعات چاپی و الکترونیکی)
همچنین، انجمن کتابخانه های دانشگاهی و تحقیقاتی (ACRL)، در رهنمودهایی که برای خدمات کتابداری از راه دور ارائه کرده است، بر این نکته تاکید دارد که خدمات کتابخانه ای برای یادگیرندگان از راه دور باید به گونه ای طرح شود تا به طور موثر میزان وسیعی از نیازهای اطلاعاتی کتابشناختی کاربر را در بر گیرد. منابع کتابخانه و خدمات در موسسه های آموزش عالی باید نیازهای تمامی اعضای هیات علمی، دانشجویان و پرسنل دانشگاهی را بدون توجه به بعد مکان، پوشش دهد، و برای نیل به این اهداف، به طور کلی، این رهنمودها را ضروری می داند:
۱. همکاری مرجع
۲. خدمات اطلاعاتی و کتابشناختی رایانه مدار (مبتنی بر رایانه)
۳. دسترسی مطمئن، سریع و قابل قبول به شبکه های اصلی و دیگر شبکه ها شامل اینترنت
۴. خدمات مشاوره
۵. برنامه ای از آموزش کاربر کتابخانه به منظور القاء مهارت های سواد اطلاعاتی مستقل و موثر، که به ویژه با نیازهای پشتیبانی یادگیرنده از راه دور مواجه باشد.
۶. همکاری و آموزش در استفاده از تجهیزات و رسانه های غیر چاپی
۷. مبادله، همکاری دو جانبه و قراردادی، یا خدمات امانت بین کتابخانه ای با به کارگیری وسیع ترین کاربردهای استفاده درست از مواد داری حق مولف
۸. کمک به تحویل مدرک مانند نظام پستی و یا انتقال الکترونیکی
۹. دسترسی به موجودی بر طبق سیاست های استفاده عادلانه حق مولف
۱۰. ساعات کافی ارائه خدمات به منظور مطلوب ترین دسترسی کاربران؛ و
۱۱. ارتقاء خدمات کتابخانه ای به یادگیرندگان از راه دور، شامل سیاست های روزآمدی مستند، تنظیمات (دستورالعمل ها) و خط مشی ها برای توسعه نظام مند و مدیریت منابع اطلاعاتی.
به طور کلی، واتسون (۲۰۰۳)، خدمات کتابداری و اطلاع رسانی مورد نیاز یادگیرندگان از راه دور را به سه مقوله کلی دسته بندی کرده است:
۱. دسترسی به منابع اطلاعات مانند متن، مطالعه جبرانی و خدمات مرجع
۲. آموزش یافتن اطلاعات مورد نیاز از اطلاعات در دسترس [سواد اطلاعاتی]
۳. گسترش و توسعه روش های به کارگیری اطلاعات جمع آوری شده و اتخاذ تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات طبیعی است نوع ارائه خدمات به یادگیرندگان از راه دور، با توجه به موسسه، کشور و مناطق مختلف، تا حدودی متغییر خواهد بود. در ادامه به بررسی خدمات ارائه شده برای یادگیرندگان از راه دور از طریق صفحه وب چند کتابخانه دانشگاهی پرداخته شده است:
● کتابخانه دانشگاه مرکزی میشیگان(Central Michigan University)
□ یافتن اطلاعات (مقالات مجلات، کتاب ها، وب سایت ها، لیست کتاب ها، فهرست کتابخانه و ....)
□ خدمات نسخه برداری از مقالات، کتاب ها و دیگر منابع درخواست شده و ...؛ کمک گرفتن در جستجو؛ و نقد کتاب ها.
□ مساعدت در مرور کلی OCLC، ارزیابی صفحه های وب، و فهرست کتاب ها
□ پشتیبانی هیات علمی، متون درسی، حق مولف، سرقت متن، و مواد ویدئویی.
□ تحویل مدرک (کتاب، مقاله،....)
□ راهنمایی در نگارش
● کتابخانه دانشگاه ایالتی فلوریدا(Florida State University)
□ پرسش از کتابدار از طریق پست الکترونیکی، گفتگو (chat) و تلفن
□ آموزش دانشجو از راه دور(library Instruction)
□ مساعدت دانشجوی فراگیر از طریق Subject Guide و ASK US NOW.NET
□ تعویض کتاب و پرداخت جریمه به صورت الکترونیکی (Online Renewal)
□ مجهز کردن اساتید به نسخه الکترونیکی و همچنین فراهم کردن مناسب ترین متون خواندنی برای دانشجویان از راه دور (Electronic Reserves)
□ درخواست الکترونیکی برای مقالات مجلات و کتاب های کتابخانه دانشگاه فلوریدا، همچنین دسترسی به مواد کتابخانه های دیگر و تحویل فیزیکی و الکترونیکی (Inter Library Loan (Illiad))
□ امکان برقراری تماس تلفنی با کتابدار مرجع
□ دسترسی به فرهنگ لغات، دایره المعارف ها، منابع کتابشناختی، راهنماهای تلفن، ژورنال های الکترونیکی، روزنامه ها و ... (On line Reference Resources)
□ منابع الکترونیکی در دسترس شامل: فهرست پیوسته کتابخانه، پایگاه ها، کتابهای الکترونیکی، ژورنال های الکترونیکی تمام متن، و منابع مرجع الکترونیکی.
● کتابخانه دانشگاه ماریلند(Maryland University)
□ خدمات شامل: پایگاه ها و ژورنال های الکترونیکی؛ فهرست کتابخانه؛ کتاب های الکترونیکی؛ و جستجوی موضوعی کتاب ها، وب سایت ها و پایگاه ها
□ خدمات تحویل کتاب و مقاله و فهرست مندرجات یا بخشی از یک کتاب
□ پرسش از کتابدار از طریق پست الکترونیکی، گفتگو(chat) ، و تلفن
□ کمک رسانی فنی (مرورگر، ورود به سیستم(log in) و ....)
□ خدمات به هیات علمی شامل: درخواست آموزش کتابخانه، رزرو الکترونیکی، حق تالیف الکترونیکی، خدمات مرتبط با سرقت متون، کلاس کتابخانه مجازی، منابع سواد اطلاعاتی، کارگاه های آموزشی و کمک مرجع
□ خدمات آموزشی شامل: یافتن کتاب، مقاله و...؛ استفاده از کتابخانه؛ ارزیابی منابع؛ کمک رسانی در نوشتن؛ منابع استنادی؛ و راهنمایی در پژوهش
با توجه به نمونه ها و مطالب بیان شده، در آموزش از راه دور، روشن است که یادگیرنده (دانشجو) در مرکز توجه الگوی آموزشی واقع شده است و باید توانایی دسترسی به کتابخانه را در هر زمان و در هر مکان داشته باشد.
در خدمات از راه دور، اطلاعات باید برای یادگیرنده فرستاده شود، به همین دلیل نیاز به خدمات تحویل مدرک فوری و فعال می باشد. هنگامی که یادگیرنده از راه دور در تلاش برای دستیابی به اطلاعات می باشد، فاصله و زمان، دشمنان اساسی به شمار می آیند. کانال ها و روند اساسی دسترسی سریع یادگیرندگان از راه دور به اطلاعات جنبه مهم کتابداری از راه دور است. به منظور از بین بردن فاصله بین جوینده اطلاعات و منبع اطلاعاتی، به کارگیری استراتژی های متفاوت ارائه خدمات کتابخانه ای برای رساندن اطلاعات به دست یادگیرنده از راه دور، ضروری به نظر می رسد.
در حال حاضر، OPAC ها، نظام ها و خدمات پیوسته، پایگاه های شبکه ای شده، و دیگر خدمات اطلاع رسانی فناوری مدار، گسترش دسترسی به اطلاعات در یادگیری از راه دور را ممکن ساخته و به همین ترتیب، در ارائه خدمات کتابداری و اطلاع رسانی نیز تغییر و تحول ایجاد کرده و در نتیجه، به ایجاد فرصت های جدید کاری برای کتابداران انجامیده و جایگاه آنان را از حافظان کتاب به مشاوران اطلاعاتی و دستیاران پژوهشی تبدیل کرده است.
● نتیجه سخن
در سال های اخیر، بسیاری از دانشگاه های معتبر، بر اساس رسالت خویش و با توجه به نیاز جامعه، آموزش از راه دور را در برنامه خود گنجانده اند. از آنجا که در آموزش از راه دور بر خلاف روش های سنتی که استاد محور است، دانشجو، محور قرار میگیرد، نیاز به دسترسی به با کیفیت ترین اطلاعات از راه دور می باشد.
بدین منظور، کتابدارن و کتابخانه ها می توانند در جهت فراهم آوری خدمات به یادگیرندگان از راه دور پیشتاز و اثرگذار باشند. کتابداران، به منظور ارائه خدمات بهتر و موثرتر، از سویی باید با اعضای هیات علمی و برنامه ریزان آموزش از راه دور ارتباط و همکاری و مشاوره حرفه ای داشته باشند تا از مکانیزم و محتوای آموزش از راه دور آگاه و مطلع باشند و از سوی دیگردر نقش مشاوران و راهنمای جویندگان اطلاعات انجام وظیفه کنند. کتابخانه ها نیز می توانند برای ارائه خدمات به بیرون از محیط فیزیکی کتابخانه برنامه ریزی داشته باشند و خود را با تحولات و پیشرفت های آموزشی جدید همگام و همراه کنند. سخن آخر اینکه، اگر کتابداران و کتابخانه ها به ضرورت ها و نیازهای خدمات اطلاع رسانی به منظور پشتیبانی از آموزش از راه دور بی اعتنا بوده و این خدمات را ارائه ندهند، دیگران این خلا را پر خواهند کرد.
برگرفته از:مریم صراف زاده و نرگس خالقی(1397)خدمات نوین کتابخانه های دانشگاهی، تهران:چاپار
کتابها یکی از اصلیترین و مهمترین نمادهای یک کشور به حساب میآیند و نشان دهندهی فرهنگ یک ملت هستند. کتابخانهها نیز یکی از مکانهای مهم در شهرها و کشورها به حساب میآیند که هر ساله در سراسر دنیا میلیونها نفر از مردم مشتاق و علاقمند را به خود جذب میکنند.
۱. کتابخانهی ملی کنگرهی آمریکا
کتابخانهی کنگره بزرگترین کتابخانهی جهان است که در آن بیش از ۱۶۰ میلیون آیتم نگهداری میشود. برای نگهداری از این کتابها حدوداً ۸۰۰ کیلومتر قفسه استفاده شده است که این عدد، وسعت بالای این کتابخانه را نشان میدهد. این کتابخانه شامل کتابها و اسناد چاپ شده به ۴۷۰ زبان مختلف میباشد که در سال ۱۸۰۰ به دستور «جان آدامز» رئیس جمهور وقت آمریکا ساخته شد.
۲. کتابخانهی بریتانیا
دومین کتابخانهی بزرگ دنیا در پایتخت انگلستان و در شهر لندن واقع شده است و در آن از بیش از ۱۵۰ میلیون آیتم در ۴۰۰ زبان مختلف نگهداری میشود. طبق آمارهای ارائه شده هر ساله حدود ۳ میلیون کتاب جدید به این کتابخانه اضافه میشود.
۳. کتابخانهی ملی کانادا
این کتابخانه که در پایتخت کانادا و در شهر «اتاوا» واقع شده است دارای بیش از ۵۵ میلیون آیتم است. در این کتابخانه تنها کتابها نگهداری نمیشوند و عکسهای برجسته و قدیمی نیز در بخشی از این کتابخانه نگهداری میشوند که توسط مردم نیز بازدید میشوند.
۴. کتابخانهی عمومی نیویورک
چهارمین کتابخانهی بزرگ دنیا، در سال ۱۸۹۵ میلادی تأسیس شدهاست و در منطقهی منهتن در شهر نیویورک قرار دارد. در این کتابخانه بیش از ۳۲۰۰ کتابدار مشغول به کار هستند. در این کتابخانه نزدیک به ۵۳ میلیون آیتم نگهداری میشود. این کتابخانه تا کنون نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار از سازمانها و افراد مختلف هدایای نقدی دریافت کرده است.
۵. کتابخانهی ایالتی روسیه
این کتابخانه که در شهر موسکو واقع شده است، بزرگترین کتابخانه در کشور روسیه به شمار میرود و در آن از ۴۴ میلیون آیتم نگهداری میشود. در این کتابخانه از بیش از ۲۵۰ کیلیومتر قفسه برای نگهداری کتابها استفاده شده است. در این کتابخانه، کتابهایی با بیش از ۲۵۰ زبان مختلف وجود دارند. این کتابخانه تا سال ۱۹۲۵ با نام «ولادیمیر لنین» شناخته میشده است.
۶. کتابخانه شورای ملی ژاپن
تنها کتابخانه ملی در ژاپن، در سال ۱۹۴۸ در شهر توکیو ساخته شده است. این کتابخانه در اندازهی کوچکتر از کتابخانهی ملی کنگرهی آمریکا ساخته شده است. در این کتابخانه از بیش از ۴۱ میلیون آیتم نگهداری میشود که این کتابخانه را تبدیل به ششمین کتابخانه بزرگ و جامع در دنیا تبدیل کرده است.
۷. کتابخانه ملی فرانسه
این کتابخانه که زمانی بزرگترین کتابخانه در دنیا محسوب میشده است در شهر پاریس واقع شده است. ﺳﺎﺑﻘﻪٔ ﺗﺄﺳﯿﺲ این کتابخانه ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۸ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ که این کتابخانه را به یکی از قدیمیترین کتابخانههای دنیا تبدیل کرده است. در این کتابخانه از بیش از ۴۰ میلیون آیتم نگهداری میشود و بیش از ۲۷۰۰ نفر نیز در این کتابخانه مشغول به کار هستند.
۸. کتابخانه ملی روسیه
ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻣﻠﯽ ﺭﻭﺳﯿﻪ واقع در شهر ﻣﺴﮑﻮ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎنههای ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺠﯿﻨﻪی ﻋﻈﯿﻤﯽ در ﺣﺪﻭﺩ ۳۴ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﺘﺎﺏ، ﻣﺠﻠﻪ، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﮎ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ ۲۴۷ ﺯﺑﺎﻥ مختلف را در خود جای داده است. در این کتابخانه که در سال ۱۷۹۵ تاسیس شده است، حدوداً ۸۰ هزار نسخهی الکترونیکی از کتابهای مختلف نیز وجود دارد.
۹. کتابخانهی سلطنتی دانمارک
این کتابخانه که در شهر «کپنهاگ» واقع شده است یکی از بزرگترین کتابخانهها در دنیا به شمار میآید که در آن از بیش از ۳۵ میلیون آیتم نگهداری میشود. این کتابخانه که در سال ۱۶۴۸ تأسیس شده است، دارای بسیاری از نسخههای خطی باستانی و کتابهای دستنویس است که مردم میتوانند از آنها بازدید کنند.
۱۰. کتابخانهی ملی چین
کتابخانهی ملی چین در غرب شهر پکن واقع شده است و بزرگترین کتابخانهی قارهی آسیا است که در آن از ۳۵ میلیون آیتم به زبانهای مختلف نگهداری میشود. این کتابخانه که در سال ۱۹۰۹ تاسیس شده است، تحت نظر وزارت فرهنگ دولت چین فعالیت میکند و یکی از پربازدیدترین اماکن شهر پکن نیز محسوب میشود.
میشه گفت که من در مدرسه دانشآموز خیلی خوبی نبودم. البته همیشه نمره هام بد نبود ولی درکل از کتاب خواندن متنفر بودم و عادت به کتاب خواندن نداشتم. فکر میکردم کتابهای مدرسه بیفایدهترین وسیله ی آموزشیه. البته والدینم همیشه منو تشویق میکردن که در اوقات فراغتم کتاب بخوانم تا به کتاب خواندن علاقه مند شوم و در آینده آدم موفقی باشم. ولی متاسفانه فایده ای نداشت. هیچوقت فکر نمیکردم که روزی بخواهم دیگران رو برای عادت کردن به خواندن کتاب تشویق کنم. من تنها کسی نبودم که این احساس رو داشته، طبق بررسیهای انجام شده ابراز تنفر نسبت به کتاب کاملا طبیعیه.تا اینکه زمانی رسید که خیلی احساس افسردگی میکردم، از زندگی متنفر بودم و هیچ چیز خوب پیش نمیرفت. من بچه خیلی توداری بودم و مشکلاتم رو به پدر و مادرم نمیگفتم که این منو مضطرب میکرد.
تا اینکه تو خونمون یک کتاب توجه منو به خودش جلب کرد. اسم آن “7 عادت افراد موفق” بود. نمیدونم اون کتاب چه جوری از خونه ما سر در آورده بود.چاره ی دیگهای نداشتم، اونو برداشتم و بدون نگاه کردن به اسم نویسنده شروع به خواندن کتاب کردم تا اینکه رسیدم به یک بخش به اسم فعال باشید.
برای مثال این افراد وقتی در روابطشون دچار مشکل میشن به جای سرزنش طرف مقابل، از خودشون میپرسن… من برای بهبود رابطه م چیکار میتونم بکنم؟ چه چیزهایی تحت کنترل منه؟
میتونم روی مهارت های اجتماعیم و یا واکنش در مقابل توهین دیگران کار کنم. فهمیدم که مشکل از مدرسه یا افرادی که در اطرافم بودن نبود. در تمام این مدت روی چیزهای اشتباه تمرکز کرده بودم. به عنوان یک نوجوان چیز زیادی از زندگی نمیدونستم. اما این درس سادهای که از کتاب آموختم و به آن علاقه مند شدم زندگیمو کاملا تغییر داد و هزاران برابر بهتر کرد و از اون موقع شروع کردم به کتاب خواندن.
زمانی شروع به کتاب خواندن میکنید که بفهمید تاثیر مثبتی روی زندگی شما داره.پس اگر در گذشته کتاب های نامناسبی برای خواندن انتخاب کردید و احساس بدی نسبت به کتاب پیدا کردید، نصیحت منو گوش کنید و یه بار دیگه امتحان کنید، کتابی رو انتخاب کنید که از خواندنش لذت ببرید تا بتنید به کتاب خواندن عادت کنید. متاسفانه یک تصور غلط درباره کتاب وجود داره، که فکر میکنیم هرچی کتاب بیشتر بخونیم بهتره، به همین خاطر سعی میکنیم بیشتر و سریعتر کتاب بخونیم. اما اینکار همیشه درست نیست.
کتاب خواندن مثل غذا خوردن میمونه. شما سعی نمی کنی بیشتر و سریع تر غذا بخوری، چون هضم به خوبی صورت نمی گیره و میتونه باعث بیماری شما بشه. پس بهتره قبل از قورت دادن غذا اونو به خوبی بجویید. اگر خوب روی مطالعه یک کتاب تمرکز نکنید، شما ارزش اون کتاب رو درک نخواهید کرد و احتمالا فکر میکنید که اون کتاب بی ارزشه. دقیقا همون چیزی که در مدارس میبینیم ، هر روز داریم یکسری چیزهای جدید رو یاد میگیریم اما هیچ کس نمیدونه که چجوری ازشون در زندگی استفاده میشه.
ما ساعات زیادی صرف حفظ کردن میکنیم تا روز بعدش بتونیم اونارو سر امتحان به یاد بیاریم و چند روز دیگه همه رو فراموش میکنیم. پس روی دریافت اطلاعات کمتر ولی با کیفیت تر تمرکز کنید. در حقیقت تفاوت زیادی بین خواندن یک کتاب، فهمیدن آن و به کارگیریش وجود داره. من بعضی از کتابها مثل 50 قانون از رابرت گرین رو چندبار خوندم، چون هربار که میخونمش متوجه چیزهای جدیدی میشم که قبلا توجه نکردم و یه جورایی به خواندن آن کتاب عادت کردم.
سعی کنید کتاب های خوب رو دوباره بخونید. قطعا شما از چیزهای با ارزشی که به آنها توجه نکرده اید شگفت زده میشید. البته که تعداد کتاب های بی کیفیت کم نیست. اما این دلیل نمیشه که شما کتاب خوب پیدا نکنید. به دنبال کتاب های خوب بگردید. تو اینترنت سرچ کنید، کتابهایی که بیشتر پیشنهاد داده شده اند میتونه گزینه های خوبی باشه و اگر شما واقعا سرتون شلوغه و وقت برای کتاب خوندن ندارید میتونید به کتاب های صوتی گوش کنید.
در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در پی یورش نیروهای امنیتی و گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران و درگیری میان آنان و دانشجویان، سه دانشجوی این دانشگاه به نامهای آذر شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی کشته و گروه دیگری مجروح و بازداشت شدند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق با همکاری عوامل آمریکا و انگلیس و جایگزینی ارتشبد زاهدی، دولت کودتا به تحدید آزادیها و سرکوبی فعالان سیاسی پرداخت و کشور را عملاً به سمت وابستگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی به غرب سوق داد. در مقابل نیروهای ملی با تشکیل «نهضت مقاومت ملی» که یک روز پس از کودتا صورت گرفت، سعی کردند فضای اختناق را شکسته و برای گسترش اندیشههای ملیگرایانه و استقلالطلبانه دکتر مصدق که آن زمان دربند کودتاچیان بود، فعالیتهایی را سازماندهی کنند. در این میان دانشجویان نیز به عنوان بازوی اجرایی نهضت، در راستای اهداف جنبش ملی عمل میکردند.
پس از بازگشایی دانشگاه در مهرماه ۱۳۳۲ که همزمان با شروع دادگاه فرمایشی دکتر محمد مصدق، دکتر علی شایگان و مهندس احمد رضوی بود، جنب و جوش زیادی در میان دانشجویان برای فعالیتهای سیاسی و برگزاری راهپیماییها و تجمعات اعتراضی پدید آمد. نخستین حرکت عملی در این زمینه تظاهرات روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به نشانه اعتراض به محاکمه این سه تن بود. در این مراسم دانشجویان با سر دادن شعارهایی مثل «مصدق پیروز است» و «مرگ بر شاه» نسبت به تداوم فضای خفقان پس از کودتا و تجدید رابطه سیاسی دولت شاهنشاهی با بریتانیا که همان روزها خبرش اعلام شده بود، شدیداً اعتراض کردند.
در روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲ با ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات پر شوری علیه رژیم کودتا و مقاصد آن برپا کردند که در روز ۱۵ آذرماه این تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران انتظامی در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. مجموعه این رویدادها و اعتراضات پیگیر دانشجویان پس از کودتا، که یکی از مهمترین قطبهای فعال و مخالف دولت را تشکیل میدادند، رژیم را بر آن داشت که با استقرار دائمی گروهی از نظامیان در محوطه دانشگاه، اقتدار خود را به آنها نشان دهد. اینچنین بود که در یک اقدام کم سابقه در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، نیروهای لشکر ۲ رزمی به دانشگاه تهران اعزام شدند.
از آنجا که دو روز پس از این اقدام نیکسون معاون وقت رئیسجمهوری آمریکا وارد تهران شد، برخی نوع واحد نظامی اعزامی به دانشگاه، عملکرد آنان و تشویقهای بعدی مهاجمان به دانشگاه تهران از سوی ارتش و ارتقاء درجه آنها را به عنوان نشانهای از قصد قبلی دولت کودتا برای سرکوب دانشجویان در آستانه ورود وی به حساب میآورند.
روزنامه اطلاعات عصر روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ گزارشی درباره «تظاهرات چند تن از دانشجویان» منتشر و پس از آن اعلامیه فرمانداری نظامی را منعکس کرد که به «تحریکات عناصر اخلالگر و افراطی» اشاره کرده بود. در گزارش این روزنامه آمده بود: «مقارن ساعت ده و ربع بامداد امروز از طرف عدهای از دانشجویان تظاهراتی در دانشگاه علوم صورت گرفت که بلافاصله مأمورین فرمانداری نظامی متظاهرین را متفرق ساختند و سیزده نفر از دانشجویان را دستگیر کردند. پس از آن در حوالی دانشکده فنی نیز از طرف چند تن از دانشجویان منتسب به احزاب چپ تظاهراتی انجام شد و چون تظاهرکنندگان با اخطارهای مأموران انتظامی متفرق نشدند و در برابر مأمورین مقاومت میکردند بر اثر تیراندازی مامورین ۳ نفر مجروح شدند و هفده نفر هم دستگیر گردیدند. گلوله به سینه و ران مجروحشدگان اصابت کرده و جمعاً ۳۰ نفر در دانشگاه دستگیر شدهاند. پس از تظاهرات مزبور وضع دانشگاه آرام گردید و مامورین انتظامی بر اوضاع آنجا مسلط شدند... یک مقام مسئول فرمانداری نظامی تهران درباره تظاهرات امروز به خبرنگار ما اظهار داشت: امروز عدهای از عناصر اخلالگر که منتسب به حزب منحله توده بودند به دانشگاه رفته و عدهای از دانشجویان را مجبور به تظاهرات نمودند و در حال دسته جمعی به مأمورین فرمانداری نظامی محافظ دانشگاه که مسلط بر اوضاع بودند حمله کرده، قصد ربودن اسلحه آنها را داشتند و مامورین نیز اقدام به تیراندازی نمودند. مجروحین به بیمارستان شماره دو ارتش اعزام و در آنجا بستری شدهاند... ساعت دو بعد از ظهر امروز خبرنگار ما به بیمارستان شماره ۲ ارتش مراجعه کرد و اطلاع یافت که سه نفر از مجروحین حادثه امروز دانشگاه آقایان مصطفی بزرگنیا و شریعترضوی در اثر اصابت گلوله به ناحیه ریه و سینه و خونریزی شدید فوت کردهاند. جنازه مقتولین ساعت دو و ده دقیقه بعد از ظهر برای تعیین علت مرگ به اداره پزشکی قانونی منتقل گردید. آقای احمد قندچی یکی دیگر از مجروحین که اینک در بیمارستان بستری میباشد، حالش خطرناک است و بطوری که پزشکان معالج اظهار میدارند امید بهبودی وی نیز کم است.»
سرلشکر دادستان، فرماندار نظامی تهران در اعلامیهای که روزنامه اطلاعات منتشر کرد، آورده بود: «چند روزی است که مجدداً تحریکاتی بوسیله عناصر اخلالگر و افراطی و نیز اشخاصی که محیط آرام را برای اجرای مقاصد شوم و خائنانه خود مساعد نمیدانند، شروع گردیده و بخصوص با اغفال دانشجویان و دانش آموزان بیگناه دست به تظاهرات و اعمال خلاف قانون و مقررات میزنند. همانطوری که طی اعلامیههای متعدد فرمانداری نظامی به اطلاع عموم اهالی رسانیده است سوابق فعالیتهای خائنانه و ننگین این قبیل مردمان خائن و بیوطن برای مأمورین انتظامی روشن و فرمانداری نظامی به کلیه جزئیات اعمال و رفتار آنها وقوف کامل دارد، چون فرمانداری نظامی نمیتواند شاهد و ناظر لجام گسیختگی این عده اشخاص آشوبگر و بیوطن باشد، لذا موکدا به مامورین انتظامی دستور داده شده است که با مسببین اخلال و بینظمی طبق قانون رفتار نموده و هر کسی که کوچکترین عملی بر خلاف مقررات فرمانداری نظامی نمود، فوراً دستگیر و جهت کیفر قانونی به دادسرای نظامی اعزام و در صورت لزوم به یکی از نقاط بد آب و هوای جنوب تبعید گردد.»
برخلاف گزارش روزنامه دولتی اطلاعات و گفتههای مسئولان آن روز که ناآرامیهای دانشگاه و باقی نقاط شهر را به «تحریکات برخی عناصر اخلاگر» نسبت میدادند، روایت دانشجویانی که خود در این وقایع مشارکت داشتند، با روایت رسمی فاصله معناداری دارد. دکتر مصطفی چمران که خود از دانشجویان دانشکده فنی بوده و در روز حادثه در کلاس درس حضور داشته است در خاطرات خود این روز را اینگونه توصیف میکند: «صبح شانزده آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند. نقشه پلید هیأت حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتیالامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانهجویان ندهند، از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاس رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند. آنها نقشه کشتن و شقه کردن دانشجویان را کشیده بودند و این دستور از مقامات بالاتری به آنها داده شده بود. سرکردگان اجرای این دستور و کشتار ناجوانمردانه عدهای از گروهبانان و سربازان «دسته جانباز» بودند که اختصاصاً برای اجرای آن مأموریت در آن روز به دانشگاه اعزام شده بودند. در ساعت ۱۰ صبح دسته جانباز به همراه سربازان معمولی به دانشکده فنی رفتند. در این ساعت دانشجویان در سر کلاسهای درس حاضر بودند و به خاطر شرایط ویژه دانشگاه و حضور گسترده نظامیان، از هر اقدامی که بوی اعتراض و تظاهرات دهد، اجتناب میکردند. هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی رئیس دانشگاه، مهندس خلیلی رئیس دانشکده فنی و دکتر عابدی معاون وی سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند و حتی دکتر سیاسی اظهار داشت که اینجا سربازان جانباز هستند و از مقامات بالاتر دستور میگیرند و از این جهت من قادر نیستم کاری انجام دهم. سربازان به دانشکدهها حمله کردند و بدین ترتیب سه تن از دانشجویان به نامهای (مهدی شریعترضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا) به شهادت رسیدند و ۲۷ نفر دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند.»
در سالهای بعد از ۱۶ آذر خصوصاً طی سالهای پس از انقلاب، آرام آرام در روایت وقایع آن روز، ورود قریبالوقوع نیکسون حضور پررنگتری یافت. تا آنجا که بسیاری اساساً اعتراض به محاکمه مصدق و تجدید رابطه با بریتانیا که محور اصلی اعتراضات دانشجویان در روزهای منتهی به ۱۶ آذر بود را نادیده گرفته و این روز را به واسطه آنچه اعتراض به سفر ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور آمریکا میخواندند، روز اعتراض به امپریالیسم جهانی و به طور خاص آمریکا به حساب آوردند. این روایت اما مخالفان سرسختی دارد. یکی از این مخالفان بابک امیر خسروی مسئول کمیتههای دانشجویی دانشگاه تهران در آن زمان است، که عامل اصلی تحریک دانشجویان و علت وقوع حادثه ۱۶ آذر را ناشی از حضور نظامیان در دانشگاه میداند. او معتقد است که ۱۶ آذر ربطی به ورود نیکسون نداشت. به روایت امیرخسروی، «بعد از کودتای ۲۸ مرداد و ضربهای که به جنبش ملی و دمکراتیک ایران خورده بود، سلسله فعالیتهای گستردهای در دانشگاه تهران شروع شده بود. دانشگاه از مراکز فعال و حساس مبارزه بود. در آذرماه دانشگاه به ویژه خیلی متشنج بود. اولاً محاکمه دکتر مصدق تازه شروع شده بود که دانشجویان را خیلی ناراحت کرده بود و دوماً رابطه دیپلماتیک با انگلستان دوباره از سر گرفته میشد. دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس روز ۱۴ آذر وارد تهران شده بود. بدین مناسبت، روز ۱۵ آذر درگیریهای شدیدی میان مأموران انتظامی که مدتی بود در دانشگاه حضور داشتند و اصلاً حضور نظامیان یکی از عوامل اصلی و دائمی تحریک دانشجویان بود، پیش آمد.»
امیرخسروی درباره یورش نظامیان به دانشگاه در روز ۱۶ آذر میگوید: «روز ۱۶ آذر آن سال (۱۳۳۲) شاید آرامترین روز دانشگاه بود و هیچ برنامهای برای تظاهرات پیشبینی نشده بود. برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفتهها به کلی نادرست است به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند. اتفاقاً آن روز اصلاً تظاهرات در کار نبود بلکه علت درگیری این بود که بهانه کرده بودند که دانشجویان برای سربازانی که آنجا مستقر بودند، شکلک درآوردهاند. سربازان وارد کلاس درس مهندس «شمسی» استاد نقشهبرداری در دانشکده فنی شده و خواسته بودند چند نفر را دستگیر کنند. سر این قضیه مهندس شمسی عصبانی میشود و کلاس را تعطیل میکند و پیش مهندس خلیلی، رئیس دانشکده میرود که خودش از طرفداران دکتر مصدق بود. او هم عصبانی میشود؛ خود ایشان یا معاونش دکتر عابدی، زنگ دانشکده را میزند. دانشجویان میریزند در کریدور دانشکده فنی. در همین حین سربازها وارد صحن دانشکده میشوند. دانشجویان شعارهایی از جمله «مرگ بر شاه» سر میدهند. بعد تیراندازی آغاز میشود.»
محمد ترکمان، پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «نامههای دکتر مصدق» هم در این اختلاف نظر تاریخی با امیرخسروی همرای است. او میگوید: «نکتهای که خوب است در بازخوانی پرونده حادثه ۱۶ آذر دقیقاً بررسی شود سفر نیکسون است، نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا طی سفری دو هفتهای به آسیا و آفریقا و قبل از پرواز به سوی آفریقا، به ایران هم میآید. وی با اشخاص دولتی و افرادی نظیر سید حسن تقیزاده و شهردار وقت تهران و سید مصطفی کاشانی پسر آیتالله کاشانی ملاقات داشت. یک روز هم به دانشگاه رفت و دانشکده حقوق به او دکترای افتخاری داد. ابتدا باید گفت که نیکسون هجدهم آذرماه به ایران میآید و نه ۱۶ آذر ۳۲ که در برخی تبلیغات اشاره میشود و از آن گذشته همان طور که قبلاً ذکر شد محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست.»
گفتهها و نوشتههای ناصحیح و روایتهای مجعول از واقعه ۱۶ آذر ۳۲، به گونهای در سالهای اخیر مطرح شده که دانشجویان آن ایام دانشگاه تهران در کتب خاطرات خود نیز نمیتوانند تعجب و ناراحتی خود را پنهان کنند. یکی از این افراد دکتر مسعود حجازی است. او در کتاب خاطرات خود با عنوان «رویدادها و داوری ۱۳۳۹- ۱۳۲۳» درباره حادثه ۱۶ آذر مینویسد: «بعد از گذشت مدتی در بعضی از نوشتهها دیده شد که علت حمله نظامیان به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و کشتار دانشجویان برای سرکوب تظاهرات دانشجویان علیه ورود نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا عنوان گردیده و به مرور در همه کتب و نشریات این تعبیر عمومیت پیدا کرده است.» نویسنده میافزاید: «حزب توده هم در ترویج این شایعه نقش عمدهای برعهده داشت.»
بعد از فوت آذر شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا، با درگذشت احمد قندچی شمار کشتهشدگان وقایع ۱۶ آذر ۳۲ به سه تن افزایش یافت و بعدها از این سه تن بنام «سه آذر اهورایی» یاد شد. به دنبال انتشار خبر واقعه ۱۶ آذر و کشته و مجروح شدن دانشجویان، بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند و در مراسم برگزاری سومین روز شهدا، دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستانها بر سر مزار شهیدان در امامزاده عبدالله در شهر ری حاضر شدند. دانشجویان هم به عنوان اعتراض به این واقعه، مدت ۱۵ روز از شرکت در کلاسهای درس خودداری کردند.
به هر ترتیب حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان یک روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. چنان که از آن پس همه ساله، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران مراسمی به یاد شهیدان آن روز برپا کردند. پس از پیروزی انقلاب روز ۱۶ آذر به عنوان «روز دانشجو» در تقویم گنجانده شد. هنوز هم ۱۶ آذر به عنوان نقطهای قابل اتکا برای بروز و ظهور جنبش دانشجویی در تقویم سالیانه دانشگاهها مورد توجه دانشجویان فعال قرار دارد.
14آذر(سوم دسامبر)، تکریم و تجلیل از کسانی است که علیرغم داشتن محدودیت، با استعانت از قدرت الهی و عزمی راسخ ، سرافرازانه با تلاش و جدیت در عرصههای گوناگون اجتماع ایفای نقش میکنند.
روز جهانی معلولین، روز ارتقای مشارکت افراد دارای معلولیت برای دستیابی به توسعه فراگیر، عادلانه و پایداراست ، فرصتی برای تغییر نگرش جامعه نسبت به معلولین و زمینه سازی حمایت جمعی و اجتماعی از افراد دارای معلولیت است.
معلولیت هیچگاه محدودیت و محرومیت از ادامه زندگی اجتماعی و دستیابی به افتخارات و سربلندی ها نیست بلکه می توان از آن به عنوان عامل شکوفایی استعدادها و توانایی های بالقوه یاد کرد.
ارتقای سطح توانمندی افراد دارای معلولیت، شناسایی افراد با مهارت بالا، افزایش مشارکت اجتماعی و اعتماد به نفس، آگاه سازی جامعه در خصوص توانمندی افراد دارای معلولیت و تأکید بر حقوق مشخص اجتماعی افرادبا نیازویژه از جمله اهداف نامگذاری روز جهانی معلولین است.
معلولین نیاز به ترحم ندارند، بلکه باید حقوقشان مانند سایر افراد عادی رعایت شود تا بتوانند با ایجاد فرصت های برابر،عادلانه در جامعه زندگی کنند.
اینجانب با تبریک این روز به همه معلولین و خانوادههای محترم آنان توفیقات این عزیزان را در عرصه های مختلف خواستار و توفیق خدمتگزاری به این بزرگواران را از بارگاه حق تعالی مسالت می نمایم.