کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی شهرستان ماکو

کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی شهرستان ماکو
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
۰۴
آذر

جبار باغچه بان فرزند عسکر در سال 1264 خورشیدی در ایروان متولد شد . جد او رضا از اهالی تبریز بود . پدرش عسکر در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار می گذراند .تحصیلات باغچه بان با اصول قدیمی و در مساجد بود و در 15 سالگی مجبور به ترک تحصیل گردید و به حرفه پدر روی آورد . در دوران جوانی فقط به طور قاچاق در منازل به دختران درس می داد و از خبرنگاران   روزنامه های قفقاز و از فکاهه نویسان و شاعران روزنامه فکاهه ملانصرالدین بود . در سال 1922 میلادی به مدیریت مجله فکاهی لک لک در ایروان رسید .



در آخرین سال جنگ در نتیجه در گیر و دارها به ترکیه رفت و پس از چندی تحویلدار شهرداری شهر ایگدیر شد و چندی بعد فرماندار آن شهر گردید . پس از شکست دولت عثمانی چون اسلحه و قدرت جنگی نداشت تسلیم داشناق ها گردید و به ایروان بازگشت .

در آخرین سال جنگ در نتیجه در گیر و دارها به ترکیه رفت و پس از چندی تحویلدار شهرداری شهر ایگدیر شد و چندی بعد فرماندار آن شهر گردید . پس از شکست دولت عثمانی چون اسلحه و قدرت جنگی نداشت تسلیم داشناق ها گردید و به ایروان بازگشت .

در جریان قحطی و بیماری و جنگ های محلی ، پس از فوت پدر و مادرش ، در سال 1298 به طرف وطن خود راه افتاد و بالاخره پس از گریز از چنگال چند بیماری مهلک که در آن زمان شایع شده بود و پس از قطع انگشتان پایش برای رهایی از مرگ حتمی به مرند رسید . در مدرسه دولتی احمدیه در مرند با ماهی 90 ریال در سمت آموزگاری مشغول به کار شد .

به واسطه روش ابتکاری او در تدریس ، در سال 1299 به موجب حکم ریاست فرهنگ تبریز ، به آن شهر رفته و مشغول به کار شد .

باغچه بان در سال 1303 به دستور فیوضات رئیس فرهنگ وقت ، اولین کودکستان ایرانی در تبریز با نام باغچه اطفال تاسیس کرد و از همان زمان نام فامیل خود را از عسکرزاده به باغچه بان تغییر داد . با این منظور که همان گونه که معلمین دبستان و دبیرستان ها ، آموزگار و دبیر نامیده می شوند ، مربیان کودکستان ها هم باغچه بان نامیده شوند.

باغچه بان در سال 1303 خورشیدی در تبریز اولین مدرسه مختلط را در شرایطی ایجاد کرد که مردم کمتر حاضر بودند حتی پسران خود را به مدرسه بفرستند ، چه برسد به آن که دختر و پسر در کنار هم تحصیل کنند .

بین دانش آموزان اولین کلاس درس باغچه بان ، سه کرولال هم بودند که وجود همین سه کرولال او را به فکر ایجاد مدرسه مخصوصی برای کودکان کرولال انداخت و به دنبال این فکر در سال 1305 خورشیدی در باغچه اطفال کلاسی برای تعلیم و تربیت کرولال ها تاسیس نمود و سه کودک را یک سال تدریس کرد . دکتر محسنی رئیس فرهنگ ، اعانه باغچه اطفال را قطع کرد و باغچه بان در سال 1306 خورشیدی باغچه اطفال را بدون دریافت اعانه اداره کرد .جبار باغجه بان ، مردی روشن فکر بود و در سال 1303 خورشیدی گروهی از روشنفکران را برای ایجاد مکتبی به نام مکتب نسوان دعوت کرد که این مکتب راهگشای تعلیم و تربیت دختران همپای مردان بود و به تشکیل جمعیتی در این زمینه پرداخت . البته این هدف باغچه بان در تبریز عملی نشد و علی رغم تلاش او ، مکتب نسوان در تبریز پا نگرفت .

در سال 1307 خورشیدی ، که ریاست فرهنگ با ابوالقاسم فیوضات بود ، بر حسب تقاضای وی به شیراز رفت و کودکستانی در شیراز تاسیس کرد و در این کودکستان پنج سال خدمت کرد .

باغچه بان در سال 1312 خورشیدی به تهران آمد و نام کودکستان را به کودکستان باغچه بان تغییر داد . در همین سال دبستان کرولال ها را در تهران تاسیس کرد و در همان سال دستگاهی اختراع کرد که کرولال ها از طریق دندان وحس استخوانی قادر به شنیدن می شدند این دستگاه پس از تکمیل شدن به نام تلفن گنگ در اداره ثبت اختراعات به تاریخ 22 بهمن 1312 به شماره 118 به ثبت رسید .

در سال 1322 خورشیدی جمعیتی به نام جمعیت حمایت از کودکان کرولال را تاسیس نمود . باغچه بان در سال 1323 خورشیدی برای مجله ای به نام سخن تقاضای امتیاز کرد ، اما چون قبلا  امتیاز مجله ای به همین نام صادر شده بود ، امتیاز مجله زبان به نام او صادر شد و اولین شماره آن در اول بهمن 1323 خورشیدی انتشار یافت .

باغچه بان طی سال ها تعلیم و تربیت به کودکان به روشی دست یافت که امروز آن را روش ترکیبی می گویند .

میرزا جبار عسکرزاده باغچه بان در روز چهارم آذر ماه سال 1345 خورشیدی در گذشت .آثار به جا مانده از او عبارتند از :

1- زندگانی کودکانه

2- گرگ و چوپان

3- پیر و ترب

4- خانم خزوک

5- دستور تعلیم الفبا

6- بادکنک

7- الفبای خود آموز برای سالمندان

8- پروانتین کتابی

9- الفبا

10- اسرار تعلیم و تربیت
11- الفبای باغچه بان

12- برنامه کار یکساله

13- علم آموزش برای دانشسرای مقدماتی

14- الفبای سربازان

15- کتاب اول ابتدایی

16- رباعیات باغچه بان

17- خیام آذری

18- درخت مروارید

19- روش آموزش کرولال ها

20- حساب

21- من هم در دنیا آرزو دارم

22- بازیچه دانش

23- آدمی اصیل-

24- بابا برفی

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۰۲
آذر

جوزف کمبل (1987-1904 Joseph Campbell) از برجسته‌ترین مراجع جهانی در زمینه‌ی اسطوره شناسی، پژوهنده‌ای توانا، مشاهده‌گری تیزبین، نویسنده و آموزگاری نامی بود که در سطح جهان تأثیری گسترده و ژرف گذاشت. برای او، اسطوره، «آواز کائنات و موسیقی افلاک» بود. 

این کتاب گفت و گفتگویی بلند بین جوزف کمبل و بیل مویرز(Bill Moyers) روزنامه‌نگار و مجری آمریکایی است که روایتی از آن از یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا پخش شد، و می توان آن را جمع‌بندی پژوهش‌ها و مشاهده‌ها و اندیشه‌های کمبل شمرد، که پهنه‌ای وسیع را در می‌نوردد و به معنی دقیق کلمه، از هر دری سخنی می‌گوید. تمامی میراث اساطیری بشریت را، از دورترین زمان‌ها و ناشناخته‌ترین اقوام تا اسطوره‌هایی که امروز سینما خلق کرده است به یکباره در برابر دیدگان خواننده قرار می‌دهد، منظره‌ای پر از جلوه‌های گوناگون که در عین حال سرشار از همانندی‌ها و قرابت‌های چشمگیر و تفکرانگیز است.

در ادامه پرسش آغازین این گفتگو را می آوریم:

"مویرز: چرا اسطوره‌ها؟ چرا باید نگران اسطوره‌ها باشیم؟ آنها بر زندگی من چه تأثیری ‌می‌گذارند؟

کمبل: نخستین پاسخ من این است، «راهت را ادامه بده، زندگیت را بکن، زندگی خوبی است، تو به اسطوره شناسی نیازی نداری.» من عقیده ندارم که باید به موضوعی علاقه‌مند بود، صرفا به این دلیل که گفته می‌شود موضوع مهمی است. من به نوعی گرفتار شدن در دامِ جذبه‌ی یک موضوع عقیده دارم. اما با یک معرفیِ درست، خواهید دید که اسطوره شناسی شما را در کمند خود اسیر خواهد کرد. بنابراین، باید دید که اگر شما را در کمند خود اسیر کند، چه کاری برایتان انجام خواهد داد.

یکی از مشکلات امروز ما این است که به اندازه‌ی کافی با ادبیات معنوی آشنایی نداریم. ما به اخبار روز و مشکلاتی که ساعت به ساعت دامنگیرمان است دلبسته ایم. در گذشته محیط دانشگاه فضایی کاملا بسته و جدا شده بود که در آن اخبار روزمره نمی‌توانست مانع از توجه شخص به میراث انسانی شکوهمندی شود که در سنت بزرگ ما برجای مانده است؛ سنتی که از افلاطون، کنفسیوس، بودا، گوته و سایر کسانی که از ارزش های جاودانیِ پیرامون ما سخن می گویند. هنگامی که سن‌تان بالاتر می‌رود و دلمشغولی‌های زندگی روزمره را به تمامی پشت سر می‌گذارید، و توجه خود را به زندگی درونی معطوف می‌کنید، چنانچه ندانید زندگی درونی چیست یا کجا ایستاده‌اید، تأسف خواهید خورد. 

یونانی، لاتین و مندرجات کتاب مقدس، بخشی از تعلیمات همه‌ی افراد بود. اکنون در شرایطی که این متون کنار گذاشته شده‌اند، سنت کاملی از اطلاعات اسطوره شناسی غربی از دست رفته است. این داستان‌ها ملکه‌ی ذهن افراد بود. هنگامی که داستان در ذهن شما جا بگیرد، ارتباط آن را با آنچه در زندگی‌تان اتفاق می‌افتد درمی‌یابید. شما را در مقابل چشم اندازی از آنچه برایتان اتفاق می‌افتد قرار می‌دهد. با از میان رفتن آن ما واقعا چیزی را از دست می‌دهیم، زیرا ادبیاتی نداریم که با آن قابل قیاس باشد و جای آن را بگیرد. این اطلاعات جسته و گریخته از روزگاران کهن، و ناظر بر مضمون‌هایی که به زندگی بشر یاری رسانده‌اند، تمدن‌ها را پدید آورده اند، و در گذر هزاره‌ها ادیان را تغذیه کرده‌اند، به مسایل عمیق درونی، رازهای درونی و آستانه‌های گذر درونی ما می‌پردازند، و اگر شما راهنماها و علائم موجود در طول مسیر را نبینید، ناگزیرید شخصا مسیر را پیدا کنید. اما به محض آنکه این موضوع از مجرای یکی از سنت‌های آکنده از اطلاعات عمیق، غنی،  و زندگی‌بخش شما را به دام اندازد، چنان احساسی پیدا خواهید کرد که دیگر به هیچ‌وجه آن را کنار نخواهید گذاشت."

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۲۹
آبان

کتاب بلندی های بادگیر با عنوان اصلی Wuthering Heights تنها رمان امیلی برونته است که شهرتی جهانی یافته‌ است. امیلی برونته خواهر کوچک‌تر شارلوت برونته و خواهر بزرگ‌تر ان برونته بود که آن‌ها نیز امروزه از بزرگ‌ترین نویسندگان کلاسیک جهان به حساب می‌آیند.

کتاب بلندی‌ های بادگیر در سال ۱۸۴۷ منتشر شد، اما آن زمان با استقبال فوری خوانندگان روبه‌رو نشد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۸۴۸، امیلی برونته بر اثر بیماری سل از دنیا رفت.

کتاب بلندی‌های بادگیر در کنار کتاب جین ایر – اثر شارلوت برونته – از قله‌های داستان‌نویسی است. بیش از ۱۵۰ سال است که خوانندگان بیشماری در نقاط مختلف دنیا آن را می‌خوانند، انواع نقدها درباره‌اش نوشته‌اند و آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی بر اساس آن ساخته‌اند.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۲۵
آبان

رمان برادران کارامازوف آخرین اثر نویسنده بزرگ روس، فیودور داستایفسکی است. رمانی که داستایفسکی سه سال از آخرین سال‌های عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. این رمان نهایتا در سال ۱۸۸۰ به پایان رسید و اگر نویسنده از دنیا نمی‌رفت قصد داشت داستان آن را ادامه دهد. به اعتقاد بسیارانی این رمان بزرگ‌ترین رمان داستایفسکی است.

همان‌طور که احتمالا می‌دانید، داستایفسکی شاهکارهای زیادی خلق کرده است که بیشتر آن‌ها را نیز در کافه‌بوک معرفی کرده‌ایم. اما در این میان معرفی رمان برادران کارامازوف یکی از سخت‌ترین موارد خواهد بود. این رمان به‌حدی بزرگ است که محال است کسی بتواند در یک معرفی به همه جنبه‌های کتاب اشاره کند. با این حال امیدواریم در این معرفی شما را ترغیب کنیم که این اثر بزرگ را بارها و بارها بخوانید.

پشت جلد کتاب برادران کارامازوف نیز قسمت مهمی از متن کتاب در صفحه ۳۵۰ آمده است:

برادران، از گناه آدم‌ها نهراسید، آدمی را در گناهش نیز دوست بدارید، چه این شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمین است. همه‌ی خلقت خداوند را دوست بدارید، هم کل آن را و هم هر دانه‌ی ریگ را. هر برگ را دوست بدارید، هر پرتوی نور خدا را. حیوانات را دوست بدارید، گیاهان را دوست بدارید، هرچیز را دوست بدارید. اگر هرچیز را دوست بدارید به راز خداوند در چیزها پی خواهید برد. همین که آن را دریافتید هر روز بی‌وقفه شروع خواهید کرد به درک بیش‌تر و بیش‌تر آن. و سرانجام شیفته‌ی همه‌ی عالم خواهید شد با عشقی تمام و همگانی. حیوانات را دوست بدارید: خداوند به آن‌ها مقدمات فکر و شادی نیاشفته بخشید. آن را آشفته نسازید، آن‌ها را عذاب ندهید، شادی‌شان را از آنان نگیرید…

در طول سال‌ها کتاب‌های خوب زیادی خوانده‌ام که از جمله آن‌ها می‌توانم به دن کیشوت، بینوایان، جنایت و مکافات، ابله، خوشه‌های خشم و… اشاره کنم. کتاب‌هایی که هر کدام برای خود یک شاهکار هستند و حرف‌های بسیار زیادی برای گفتن دارند. اما وقتی رمان برادران کارامازوف را تمام کردم، به این فکر می‌کردم که این رمان بدون تردید جزء سه رمان برتری است که تا به حال خوانده‌ام. رمانی که وقتی آن را مطالعه کنید بدون تردید جایگاه ویژه‌ای در ذهن شما  خواهد داشت.

برادران کارامازوف برای من دقیقا همان کتابی بود که از داستایفسکی انتظار داشتم. یک رمان سرشار از طغیان، سرشار از جدال بین نیروی‌های خوب و بد، جدال بین شک و ایمان با مفاهیم فوق‌العاده زیبا و عمیق از جمله بخشش، اشتراک در گناه، اشتراک در رستگاری، عذاب کشیدن و بسیاری موارد دیگر.

در پیش‌گفتار رمان متنی از ریچارد پوتر آمده است که بخشی از آن در مورد ایده شکل‌گیری داستان برادران کارامازوف صحبت می‌کند. همچنین در این قسمت در مورد ایمان و بی‌ایمانی داستایفسکی صحبت می‌شود. احتمالا شما هم می‌دانید که منتقدان به کتاب‌های داستایفسکی بعد از دوره محکومیت او در سیبری توجه ویژه‌ای دارند و این کتاب‌ها را شاهکارهای او می‌دانند. داستایفسکی در دوره محکومیتش در زندان اومسک فقط می‌توانست یک کتاب به همراه داشته باشد و مطالعه کند، این کتاب هم کتاب مقدس بود.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۲۳
آبان

اگر این نیز انسان است اثر پریمو لِوی، نجات‌یافته‌ای (؟!) از آشویتس است که به زبان ایتالیایی نوشته شده است اما این ترجمه از متن انگلیسی کتاب با عنوان If This Is a Man ترجمه شده است. این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در آشویتس است و می‌توان گفت از جمله مهم‌ترین کتاب‌هایی است که درباره این اردوگاه کار اجباری نوشته شده است. کتاب لِوی احتمالا با تمامی کتاب‌هایی که در این زمینه خوانده‌اید متفاوت است.

 

اگر تنها به قسمتی از متنی که در پشت جلد کتاب آمده است دقت کنید، متوجه متفاوت بودن این کتاب می‌شوید. در بیشتر کتاب‌هایی که درباره اردوگاه کار اجباری نوشته شده است، معمولا تمرکز نویسنده به یک کورسوی امید است که چطور برخی را نجات داده و کتاب آن امید را شرح می‌دهد. و یا برعکس، به خشونت و وحشی‌گری‌ نازی‌ها اشاره می‌کند که چطور زندانی‌ها را روانه اتاق گاز می‌کنند. اما در این کتاب، مسئله روندی است که در آشویتس اجرا می‌شود. در کتاب اگر این نیز انسان است اگر امیدی وجود دارد، و یا اگر اتاق گازی وجود دارد، به شکل خلاصه و کوتاه به آن اشاره می‌شود. بلکه تمرکز بر روندی که زندانی‌ها را از انسانیت دور می‌کند.

 

شخصا درباره آشویتس و حوادث آن قبلا نیز کتاب‌های مختلفی خوانده‌ام اما به جرات می‌توانم بگویم که این کتاب، بسیار متفاوت‌تر از کتاب‌های دیگر است. پریمو لوی در کتابش آشویتس را دوباره تعریف می‌کند و دید کاملا جدیدی به اتفاقات آن به دست می‌دهد. او گرسنگی، کار، خواب، زمستان و تقریبا هر چیز دیگری را به گونه‌ای تعریف می‌کند که خواننده به حرف تئودور آدرنو که می‌گوید «پس از آشویتس شعر گفتن بربریت است» یقین پیدا می‌کند. در کافه‌بوک، ما این کتاب مهم را در لیست کتاب‌های پیشنهادی خود قرار داده‌ایم.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۲۲
آبان

نحوه ثبت نام اینترنتی:

1. 24 آبان ماه هر سال روز کتاب و کتابخوانی می باشد بنابراین عضویت رایگان در همان روز انجام خواهد گرفت

2.وارد سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشورyes(سامان) به آدرس:yes samanpl.ir شوید

3. طبق تصویر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

 

4. مشخصات خود را بصورت کامل و دقیق وارد کرده و روی گزینه درخواست عضویت کلیک کنید.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۲۱
آبان

کلود ولگرد کتابی از ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی است که قبل از رمان بینوایان منتشر شده است. شخصیت اصلی کتاب کلود ولگرد همانند شخصیت اصلی کتاب بینوایان، قربانی وضعیت موجود است. کلود ولگرد مانند ژان والژان، برای سیر کردن شکم معشوقه و طفل کوچک خود مجبور به دزدی و درنهایت به ۵ سال حبس محکوم می‌شود.

ویکتور هوگو، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه علیه وضعیت فرانسه پرداخته است به طوری که در دو داستان خود به نام‌های کلود ولگرد و آخرین روز یک محکوم که هر دو در کتاب کلود ولگرد آمده است هم‌چون یک نویسنده متعهد سعی کرده خواننده را به فکر وادار کند.

داستان کلود ولگرد

در داستان کلود ولگرد هوگو داستان کارگری رنج دیده و سختی کشیده را بیان می‌کند که زندگی او را به زانو درآورده است:

«کلود» کارگری لایق و قابل و باهوش بود. از طرفی، بر اثر تربیت غلط اجتماعی فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همه گونه استعداد و جوهر ذاتی در وجود وی به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی خوب می‌فهمید و خوب فکر می‌کرد. زمستان سردی فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانی عمارتی که منزل محقر او بود نه آتشی وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانی که شکم خود و عائله‌اش را سیر سازد، ناچار هم او هم زن و بجه‌اش با سرما و گرسنگی دست به گریبان بودند. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۵)

کلود شخصیت فوق‌العاده قوی و بزرگی داشت و حتی در زندان همه شیفته او شده بودند و «به دور او طواف» می‌کردند. اما کلود در برابر سختی‌ها و ناعدالتی‌های زندگی به تنگ آمد و پس از یک سری از اتفاقات، مدیر کارگاه کار اجباری زندان را به قتل می‌رساند و محکوم به اعدام می‌شود.

 

ویکتور هوگو در داستان کلود ولگرد، عدالت را به چالش می‌کشد و حکم اعدام را یک نوع قتل معرفی می‌کند. قتلی که توسط دادگاه، قانونی اعلام شده است و کسی با اجرای آن مخالفتی نمی‌کند.

در قسمتی از داستان کلود ولگرد که می‌توان آن را نتیجه کلی داستان نیز تلقی کرد، ویکتور هوگو می‌نویسد:

مساله عظیم و بزرگ اجتماع سر افراد ملت است. این سر پر از دانه‌های مفید است. شما کاری کنید که این دانه‌ها برسند و میوه شرافت و فضیلت و تقوی به بار آورند. کسی که بر سر گردنه آدم می‌کشد و مال مردم را می‌دزدد اگر هدایت و تربیت می‌شد ممکن بود بهترین و عاقلترین خدمتگزار ملت شود. هر چه هست در سر افراد ملت است. شما در این سرها تخم دانش و اخلاق بکارید، آن‌ها را آبیاری کنید، حاصلخیز کنید، روشن کنید و تربیت کنید، خواهید دید که دیگر نیازی به بریدن این سرهای نازنین نیست. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۴۷)

آخرین روز یک محکوم

در بخش دوم کتاب کلود ولگرد، یادداشت‌های فردی محکوم به اعدام را می‌خوانیم. فردی که به خاطر شلوغ بودن صف انتظار، اعدامش به تاخیر افتاده است و وقتی کاغذ و قلم در اختیار او قرار می‌دهند، تصمیم می‌گیرد یادداشت‌هایی بنویسد.

فکر مرگ و رفتن زیر تیغه گیوتین همه وجود این محکوم را فرا گرفته است و باعث ایجاد رنج‌های مختلفی در او می‌شود. فرد محکوم نمی‌تواند افکار خود را کنترل کند و تقریبا به هرچیزی فکر می‌کند. بارها با کشیش دیدار می‌کند و هرآنچه در اطراف خود باشد را توصیف می‌کند.

می‌گویند اعدام چیز مهمی نیست و کسی از آن رنج و درد نمی‌بیند. می‌گویند چنین مردنی بسیار شیرین و بی‌دردسر است و هرگز ساده‌تر از این نمی‌توان مرد. اگر چنین است پس این رنج و عذاب شش هفته اخیر و این شور و التهاب یک روزه واپسین عمر چیست؟ (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۱۴۹)

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۱۷
آبان
نام: توران     نام خانوادگی: میرهادی     نام لاتین:نام : Touran        خانوادگی لاتین: Mirhadi
 

توران میرهادی استاد برجسته ادبیات کودکان ایران، در تاریخ ۲۶ خرداد سال ۱۳۰۶ خورشیدی در خانواده‌ای فرهیخته در تهران زاده شد و در ۱۸ آبان ۱۳۹۵ جهان فانی را ترک گفت.

پدر او از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و در رشته مهندسی راه و ساختمان و مکانیک در راه‌ آهن در آلمان درس خوانده بود. مادرش آلمانی بود و مجسمه‌سازی و نقاشی می‌کرد.

خانواده میرهادی برای پیشگیری از دچار شدن فرزندشان به بیماری‌های واگیر که در آن زمان بسیار فراوان بود، تابستان‌ها به شمیران می‌رفتند و در چادر زندگی می‌کردند. توران میرهادی در یکی از این چادر‌ها به دنیا آمد و سه ماه از دوران نوزادی خود را زیر چادر، در گهواره گذراند. مادرش که موسیقی نیز می‌دانست، شعرها و ترانه‌ها و قصه‌های کودکان آلمانی،‌ از جمله برادران گریم را برای او می‌خواند.

توران میرهادی

گیس سفید و کدبانوی خانه نیز برایش متل‌ها و قصه‌های ایرانی را باز می‌گفت. مادر توران دوستدار فرهنگ و ادبیات ایران بود و برای آشنایی فرزندان خود با ادبیات فارسی نشست‌هایی با شرکت شاعران و نویسندگان برگزار می‌کرد. توران در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با خواندن شاهنامه فردوسی با آن پیوند ناگسستنی پیدا کرد. او افزون بر آموزش زبان و ادبیات فارسی، از مادر زبان آلمانی را نیز فراگرفت. توران میرهادی پس از یادگیری زبان آلمانی به فرا گرفتن زبان‌های فرانسه و انگلیسی پرداخت.

مادرش که در هنرستان کمال الملک درس تاریخ هنر می‌داد، پایه‌های هنر نقاشی را نیز به فرزندانش آموخت. میرهادی افزون بر نقاشی با موسیقی و ورزش‌های گوناگون نیز آشنایی داشت. پس از پایان دوره دبیرستان در سال ۱۳۲۴ش. در رشته طبیعی دانشکده علوم به تحصیل پرداخت. در این هنگام، مبارزه با بی‌سوادی در ایران تازه آغاز شده بود و آموزگاران برجسته‌ای همچون جبار باغچه‌بان و محمد باقر هوشیار،‌ جوانان را به کار سوادآموزی فرا می‌خواندند.

توران میرهادی از آن ها روش سوادآموزی را فرا گرفت و با مقوله آموزش و پرورش آشنایی یافت. با پایان گرفتن جنگ دوم جهانی، در سال ۱۳۲۵ش. در هنگامه ویرانی و گرسنگی در اروپا، به فرانسه رفت و در رشته روانشناسی تربیتی در «سوربن» و همزمان در رشته آموزش پیش از دبستان و ابتدایی در کالج «سوینه» پاریس درس خواند. بزرگ ترین دستاورد این آموزش‌ها، دستیابی به نگرشی نو به آموزش و پرورش کودکان بود. پس از بازگشت به ایران ازدواج کرد.

سپس به کار در کودکستان و زبان‌آموزی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ش. به نام برادر از دست رفته‌اش، کودکستان فرهاد و بعدها، دبستان و راهنمایی فرهاد را بنیاد نهاد. کتاب «جستجو در راه ها و روش های تربیت» گردآمده‌ای از تجربه‌های او در درازای ۲۵ سال سرپرستی مدرسه ی فرهاد است. میرهادی در کلاس‌های تربیت مربی کودک در شهرهای مشهد، تبریز، رشت و تهران درس می‌داد و با «اداره مطالعات و برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش» و «سازمان کتاب‌های درسی» در زمینه آزمایش کتاب‌های درسی نو در مدرسه فرهاد و تدوین کتاب‌های درسی و برنامه ریزی درسی دوره ابتدایی همکاری داشت.

با یاری مجله ی «سپیده فردا» و با شرکت فعال توران میرهادی، سه نمایشگاه از کتاب‌های کودکان در سال‌های ۱۳۳۵، ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹ش. برگزار شد. در پی برگزاری این نمایشگاه‌ها شورای کتاب کودک با تلاش توران میرهادی و همفکران او، برای گسترش و پیشبرد هرچه بیشتر امر ادبیات کودکان در سال ۱۳۴۱ش. تاسیس شد.

توران میرهادی همچنین بنیان‌گذار و مسئول طرح فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، اولین کتاب مرجع ایرانی برای کودکان و نوجوانان است (۱۳۵۸ش.)

از آثار او می‌توان به:

  • دو گفتار درباره کتابخانه‌های آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه، کتاب کار مربی کودک، برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان، جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت، تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، دو گفتار (کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه)، آنکه رفت، آنکه آمد،اشاره کرد.
  • توران میرهادی در نگارش کتاب‌های تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، تعلیمات اجتماعی و دینی برای کلاس چهارم دبستان و گذری در ادبیات کودکان همکاری داشته است.

او کتاب‌ها و مقاله‌های زیر را نیز ترجمه کرده است:

  • افسانه چینی برای کودکان، گنجشک کوچولو، رفتار والدین ما باید چگونه باشد، تفاهم بین المللی به وسیله کتاب‌های کودکان و نوجوانان، آنچه از کنگره آموختیم، در باب افسانه‌ها و اسطوره‌ها برای کودکان و نوجوانان (با همکاری ثریا قزل ایاغ) و مقاله‌هایی در مجله‌ی «سپیده فردا»، «ماهنامه آموزش و پرورش»، نشریه‌ها و گزارش‌های شورای کتاب کودک به چاپ رسیده است.

کتاب «گفتگو با زمان» مجموعه مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها یا پیام‌های توران میرهادی در دوره‌ای بیش از پنجاه سال است. بررسی‌ها، درهم‌کرد و دسته‌بندی اندیشه‌های او کاری است که در این کتاب انجام شده است. هر بخش از این کتاب به موضوعی ویژه اختصاص دارد که موضوع کار یا علاقه ایشان بوده است.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۱۵
آبان

کتاب الرحیق المختوم کتابی در مورد زندگی پیامبر اسلام می باشد.

ترجمه این کتاب خورشید نبوت نام دارد.

نویسنده : شیخ صفی الرحمن مبارکپوری (مبارکفوری(

مترجم دکتر محمد علی لسانی فشارکی

۱۳۸۱ هجری شمسی ۱۴۲۳ قمری ۲۰۰۲ میلادی

این کتاب سیرت نبوی، همان کتابی است که در مسابقه جهانی سیره نبوی، که از سوی رابطه العالم الاسلامی تدارک شده بود، مقام اول را کسب نمود

شاید بتوان این کتاب را زیباترین کتاب حال حاضر در زمینه زندگی پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم دانست.

روایت ماجرا ها وداستانها بسیار شیوا وبهم پیوسته هستند از کش دادن وکوتاه کردن های زیادی خبری نیست و جای جای کتاب انسان احساس می کند در آن موقعیت حضور دارد و نظاره گر آن است.

تب و تاب نبردها و دقایق سختی و فراغ حال مسلمانان عصر پیامبر صلی الله علیه وسلم.

این کتاب در سه فصل بخش بندی شده است

فصل اول مربوط به محیط نشو نمای پیامبر است

فصل دوم مربوط به اتفاقات  مکه است

فصل سوم مربوط به بعد از هجرت و اتفاقات داخل مدینه است.

 

اگر چه در ابتدای امر فصل اول چندان جذاب نمی نماید اما هر زمان که شروع به خواندن کتاب نمودید در انتهای مطالعه کتاب بازگشت به ابتدای آن و خواندن آن لذت خواندن آن را نشان خواهد داد

در هر حال شیرینی خواندن زندگی پیامبر را در این کتاب حس خواهید نمود اگر مایل به مطالعه کتابی در این زمینه باشید :

دانلود فایل پی دی اف کتاب خورشید نبوت

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو
۱۳
آبان

(محمد پیغمبری که از نو باید شناخت ) کتابی است درباره حضرت محمد(ص) نوشته نویسنده رومانیایی کنستانتین ویرژیل گئورگیو و ترجمه ذبیح‌الله منصوری،ناشر نگارستان کتاب است. این کتاب در تیر ماه سال ۱۳۴۳ ابتدا به صورت پاورقی در مجله خواندنیها منتشر شد و سپس با مقدمه‌ای از علی‌اصغر امیرانی بصورت کتابی مستقل انتشار یافت.

«محمد (ص) پیغمبری که از نو باید شناخت»، کتابی است در مورد زندگانی پیامبر (ص) در این اثر بنابر آنچه که در مقدمه آن با نام (درباره کتاب) آمده، قرآن و پیغمبر اسلام (ص) ومسلمانانی که به نسل جوان و سالخورده معرفی می شود با آنچه از زمان دیگران تا کنون شنیده و خوانده شده فرق دارد. نویسنده سیره پیامبر (ص) را به صورت علمی و تحقیقی مورد بحث و بررسی قرار داده به طوری که شخصیت جدید برجسته ای به پیغمبر اسلام و مسلمانان صدر اسلام داده یکی از خصوصیات این کتاب آن است که به صورت ساده و روان مطالب را آورده که برای خواننده بسیار شیرین است به طوری که از خواندن ملول و خسته نمی شود.

  • کتابخانه عمومی آیت الله کاشانی ماکو